به گزارش تریبون تبریز، ۲۰ بهمن ۱۴۰۱ بود که هوشیار شهردار تبریز وعده پر شدن چاله های معابر بالای شش متری شهر تا چهار ماه آینده یعنی خرداد ۱۴۰۲ را داد (http://fna.ir/1u7ffq)، وعدهای که با پایان خرداد و به صدا درآمدن زنگ سررسید وعده شهردار و با پیشبینی تخصیص اعتبارات ۱۳۰۰ میلیارد ریالی برای چالهزدایی معابر سطح شهر در بودجه ۱۴۰۲ به جایی نرسید.
هوشیار این بار و در ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ موعد عملیاتی شدن این وعده را به پایان نیمه نخست ۱۴۰۲ حواله کرده و گفته بود که با اجرای نهضت آسفالتریزی هیچ چالهای در معابر چهار متری و شش متری وجود نخواهد داشت (http://www.shahryarnews.ir/news/95806/)، وعده ای که اکنون و در پایان آبان ۱۴۰۲ نیز آن چنان که باید و شاید به جایی نرسیده است.
شهروندان تبریزی این روزها در اتوبان پاسداران، میدان بسیج، مسیر اتوبوس های تندرو در مناطق مرکزی شهر و بسیاری دیگر از معابر و خیابانهای اصلی نه تنها باید سقوط در چالههای سابق و خسارات ریز و درشت و بدون مرجع جبران به خودروهای خود را به جان بخرند، بلکه باید معطلیهای طولانی و پریشان اعصابی های حاصل از ترافیک غیر قابل تحمل در خیابان های ریش ریش تبریز را نیز به فهرست بلند بالای مکافات زندگی شهری خود بیافزایند.
اما انگار این فهرست قرار است هر روز بلند و بالاتر از دیروزش باشد، چون امروز هم خبر رسیده که ادارهکل حفاظت محیط زیست آذربایجانشرقی اعلام کرده آسفالتریزی خیابانها در تبریز ممنوع میشود! چرا؟ به علت وارونگی هوا!
بهنام اشتری مدیرکل حفاظت محیط زیست و دبیر کارگروه کاهش آلودگی هوای استان در جلسه کارگروه کاهش آلودگی هوای آذربایجانشرقی تاکید کرده با توجه به روند کاهشی دما و افزایش شدت وارونگی دمایی باید تمام فعالیتهای عمرانی خصوصا آسفالتریزی خیابانهای درون شهری محدود و در زمانهای قرار گرفتن در وضعیت ناسالم هوا، باید ممنوع شود (http://fna.ir/3g06nr).
و این یعنی رها شدن خیابانهای زخم خورده از تیغه تراش آسفالتریزی و بالا و پایین شدن نه تنها خودروها بلکه اعصاب و روان رانندهها، آن هم نه فقط در خیابانهای تراشیده شده پر چاله بلکه در سردرگمی ترافیک پشت پروژههای آسفالتریزی نیمه کاره و البته تنفس هوای آلودهای که کمترین پیامد این وضعیت نابسامان شهری است.
هر چند شهرداری تبریز پس از وعده هوشیار مبنی بر پر شدن چالههای خیابان ها و معابر بالای ۶ متری شهر نه تنها در این معابر بلکه در برخی مسیرهای فرعی نیز اقدام به آسفالتریزی کرده، اما آنچه موجب نارضایتی عمومی در این زمینه شده، تعدد و پراکندگی این پروژهها در مناطق مختلف و عدم تمرکز بر روی اتمام پروژههای در دست اجراست، موضوعی که با وجود قصد و نیت درست مجموعه شهرداری در این خصوص، اکنون گرهی کورتر بر معضل خیابانهای نامناسب برای تردد خودروها و البته ترافیک کلافهکننده تبریز زده است.
به این معمای چند مجهولی البته باید فاکتوری به نام فصل کاری کوتاه برای اجرای پروژههای عمرانی در تبریز به علت شرایط خاص جوی را نیز افزود، موضوعی که تجربههای پیشین در خصوص اقداماتی چون نهضت آسفالتریزی! نیز تاثیر منفی آن را بر کیفیت و کمیت آسفالت خیابانهای شهر به وضوح نشان داده تا جایی که حتی بخش قابل توجهی از صدمات و خسارات وارده به آسفالت معابر و خیابانهای فرعی و اصلی تبریز را باید با اجرای پروژه های این بخش در زیر برف و باران و بدون رعایت اصول فنی مختص چنین شرایطی مرتبط دانست.
اینها مواردی هستند که در کنار بسیاری دیگر از مؤلفههای ریز و درشت دست به دست هم دادهاند تا این روزها رانندگی در خیابانهای ریش و پریشان و پر چاله و گودال تبریز به سوهانی بر اعصاب و روان مردم این شهر بدل شود، سوهانی که هر روز تیزتر و تیزتر نیز میشود و اگر به این فهرست مواردی چون کمبود ناوگان حمل و نقل عمومی سبک و سنگین و فرسودگی ناوگان فعلی، ساخت و سازهای غیر کارشناسی در گرههای ترافیکی شهر و موضوعاتی از این دست را نیز بیافزاییم.
شِما و نمایی کلی از عدم توازن در توزیع خدمات و امکانات شهری در نقاط مختلف تبریز ترسیم خواهد شد، شهری که روزگاری از آن به عنوان توسعه یافتهترین کلانشهر ایران یاد میشد، صفتی که امروز تنها نامی از آن مانده، آن هم در شعار و وعدهها نه در عمل.
البته که با رعایت جانب انصاف باید گفت که در این مدت اقداماتی نیز برای بهبود کلی وضعیت شهری تبریز انجام شده و برای نمونه ورود اتوبوسهای جدید به ناوگان حمل و نقل شهری تبریز، تکمیل و افتتاح بدون تشریفات برخی پروژههای عمرانی نیمه تمام و به میراث مانده از ادوار مدیریتی شهرداری و آسفالت ریزی در برخی معابر( اکثر در مناطق بالای شهر) و مسیرهای پرتردد تبریز از جمله آنها هستند اما بر اساس همان اصل انصاف نیز باید پذیرفت که این اقدامات چه به لحاظ کیفی و چه از منظر کمی تناسبی با نیازها و مطالبات شهروندان و البته وعدههای شهردار ندارد.
موضوعاتی که در بسیاری از موارد وظایف ذاتی و اولیه مدیریت شهری هستند و متاسفانه در طول سالیان به دلیل بر زمین ماندن و عدم اجرایی شدن توسط مدیران شهرداری به رویاهایی دست نیافتنی برای تبریزیها بدل شدهاند و وقتی بخش قابل توجهی از زمان خود را در ایستگاهها برای رسیدن اتوبوسهای محدود و فرسوده تلف شده میبینند و مجبورند رنج سفرهای درون شهری را در خیابانهای عموما پر از چاله و گودال و در هوای آلوده شهری به جان بخرند که سرانه فضای سبز آن هر روز در حال آب رفتن است.