به گزارش تریبون تبریز در این روزها با بعضی حرفهای کنایهآمیز مواجه شدم. حرفهایی که حکایت از عدم روشنگری مبلغان فرهنگی جامعهمان دارد.مثلاً میگویند:
_ خوب نیست انسان مومن بعد از نماز به این و آن بد و بیراه بگوید و حرفهای ناروا بزند؛ اگر ذکر بگوییم و خدا را تسبیح کنیم، بهتر است.
_ دین ما دین رحمت است و مغفرت؛ چرا برای دیگران آرزوی مرگ میکنیم و برای خود مشکلاتی را فراهم میسازیم؟ بهتر نیست برای هم آرزوی سلامتی کنیم؟
_ مگر غیر از این است که آثار سوءلعن و نفرین نسبت به دیگران به خود ما بر میگردد؟
_ خداوند بخشنده و مهربان است و ما نیز بندگان همان خدائیم؛ چرا نبخشیم و با رحمت و مهربانی عامل جذب دشمنان دین و نظام مقدسمان نباشیم؟
_ با توجه به فشارهای سیاسی جهانی علیه کشورمان، چرا همچنان شعار «مرگ بر آمریکا» را بهعنوان یکی از اصول انقلاب دانسته و اصرار دارید که مرغ یک پا دارد؟!
_ چرا شعار میدهید؟ آیا بهتر نیست به جای شعار و داد و فریاد، مثل سایر کشورهایی که مورد ظلم و ستم واقع شدند با کار و تلاش، حرفمان را بزنیم؟
سیزدهم آبان سالگرد سه رویداد مهم در تاریخ ایران است:
۱ – تبعید امام خمینی (ره) به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳
۲ – کشتار دانشآموزان در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران
۳ – تسخیر سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸
سه رویداد متفاوت بودند، ولی هر یک در شکل دادن به حرکت انقلاب اسلامی نقشی خاص ایفا کردند. هویت هر سه رخداد، مبارزه با استکبار و عوامل آن است و به همین دلیل این روز «روز ملی مبارزه با استکبار» نامیده میشود.
تبعید امام خمینی (ره) (۱۳ آبان سال ۱۳۴۳)
در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ امام خمینی (ره) توسط مأموران حکومت شاه بازداشت و پس از انتقال از قم به تهران به ترکیه تبعید شدند. این تبعید در پی اعتراض امام به سیاستهای حکومت پهلوی و از جمله تصویب لایحه کاپیتولاسیون به وقوع پیوست.
امام راحل، ۹ روز پیش از تبعید در مراسمی که به مناسبت میلاد حضرت زهرا (س) در منزلشان برگزار شد با ایراد نطقی جنایات و مفاسد کاپیتولاسیون را تشریح کردند.
کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی، حقی است که به اتباع بیگانه داده میشود و آنها را از شمول قوانین کشور مصون و مستثنی میکند؛ در واقع در صورت ارتکاب جرم در خاک کشور دولت میزبان حق محاکمه آن مجرم را ندارد.
امام راحل، در سپیدهدم ۱۳ آبان توسط یک گروه از مأموران ساواک به سرپرستی سرهنگ مولوی ـ رئیس ساواک تهران ـ بازداشت شدند و هنوز آفتاب از افق سرنزده بود که با یک فروند هواپیمای نظامی از فرودگاه مهرآباد به ترکیه تبعید شدند.
اطلاعیه کوتاه ساواک که از رادیو، تلویزیون و روزنامهها انتشار یافت، چنین بود:
طبق اطلاع موثق، شواهد و دلائل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه علیه منافع ملت، امنیت، استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، از اینرو در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ از ایران تبعید گردید.
در پی تبعید امام خمینی (ره) با وجود فضای خفقان، موجی از اعتراضها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی دروس حوزهها و ارسال طومارها و نامهها به سازمانهای بینالمللی و مراجع تقلید جلوهگر شد.
آیتالله حاج مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام (ره) بازداشت و زندانی شد، پس از چندی در ۱۳ دی ۱۳۴۳ به ترکیه نزد پدر تبعید شد. دوران تبعید امام راحل به ترکیه بسیار سخت و شکننده بود.
امام خمینی (ره) حتی از پوشیدن لباس روحانیت منع شده بودند. در این مدت امکان هرگونه اقدام سیاسی از ایشان سلب شده و تحت مراقبت مستقیم مأموران اعزامی ایران و نیروهای امنیتی ترکیه قرار داشتند. ایشان جمعاً ۱۱ ماه در ترکیه به سر بردند، سپس ساواک ایشان را در ۱۳ مهر ۱۳۴۴ به عراق تبعید کردند.
امام خمینی (ره) به مدت ۱۳ سال تحت نظارت توأم با فشار رژیم بعثی عراق بودند و در این مدت فرزند ارشد خود حاج مصطفی خمینی را به تاریخ اول آبان ماه ۱۳۵۶ در نجف اشرف از دست دادند؛ در بحبوحه انقلاب اسلامی و در نتیجه افزایش اختناق رژیم بغداد، امام خمینی (ره) تصمیم به خروج از عراق و عزیمت به کویت گرفتند اما کویت تحت فشار شاه از پذیرش امام و هیات همراه امتناع ورزید در نتیجه ایشان در مهر ۱۳۵۷ راهی فرانسه شدند و در «نوفل لوشاتو» در حومه پاریس اقامت گزیدند.
امام راحل، طی چهار ماه اقامت خود در فرانسه انقلاب اسلامی را تا مراحل پیروزی هدایت کردند و سپس در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به کشور بازگشتند. ایشان در طول هجرت ۱۴ ساله خود به روشنگری افکار عمومی ایران و جهان نسبت به ماهیت حکومت شاه پرداخته و زمینه انقلاب مردمی و سقوط رژیم پهلوی را فراهم ساختند. به همین دلیل نقطه شروع دوره هجرت یعنی ۱۳ آبان ۱۳۴۳ همچنین نقطه پایان آن یعنی ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به عنوان «یومالله» شناخته شده است.
شهادت دانشآموزان (۱۳ آبان سال ۱۳۵۷)
سیزدهم آبان ۱۳۵۷ و در روزهای اوجگیری انقلاب اسلامی دهها نفر از دانشآموزان که برای انجام تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، هدف تیراندازی مأموران حکومت قرار گرفته و به شهادت رسیدند. به دلیل بسته بودن درهای دانشگاه هیچ یک از دانشآموزان نتوانستند از برابر آتش گلولههای مأموران بگریزند و این امر تلفات آنان را افزایش داده بود. این جنایت توسط دولت «آشتی ملی» شریف امامی صورت گرفت.
حادثه ۱۳ آبان ۱۳۵۷ بعد از حادثه ۱۷ شهریور آن سال، دومین اقدام خونین دولت شریف امامی بود، در حالی که عمر سیاسی این دولت از ۷۰ روز تجاوز نمیکرد.
ابعاد حادثه دانشگاه به حدی بود که وقتی در برنامه اخبار شبانگاهی گزارش تیراندازی مستقیم سربازان به روی دانشآموزان در دانشگاه از شبکه سراسری تلویزیون پخش شد، وزیر علوم بلافاصله استعفا داد و فردای آن روز کابینه شریف امامی نیز سقوط کرد. از آن پس روز ۱۳ آبان «روز دانشآموز» نامیده شد.
تسخیر سفارت آمریکا (۱۳ آبان سال ۱۳۵۸)
تسخیر «لانه جاسوسی»سیزدهم آبان ۱۳۵۸ ساختمان سفارت آمریکا در تهران توسط جمعی از دانشجویان معترض تصرف گردید، از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا زمان تسخیر سفارت آمریکا در تهران دیپلماتهای آمریکایی مستقر در سفارتخانه از هیچ تلاشی در جهت مقابله با نظام نوبنیاد جمهوری اسلامی ایران فروگذار نمیکردند.
تماس با سرکردگان گروههای ضد انقلاب، ارتباط حمایتی با شبکههای کودتا و براندازی در داخل کشور و تأمین مالی گروهکهای تروریستی که در غرب و جنوب ایران به انفجار در لولههای نفتی و یا ایجاد ناامنی و بیثباتی در مناطق کردنشین مشغول بودند از عملکردهای مأموران سیاسی فعال در ساختمان سفارت آمریکا بود.
این حقایق در اسناد لانه جاسوسی نیز آمده است. بعضی از مقامات بلند پایه دولت کارتر پس از شکست وی در انتخابات ۱۳۵۹ شمسی در خاطرات خود به نقش نامطلوب و مخرب دستگاه حکومتی آمریکا علیه ایران که از طریق سفارتخانه آن کشور در تهران هدایت میشد، اقرار کردند.
سفارت آمریکا در تهران طی زمستان ۱۳۵۷ تا پائیز ۱۳۵۸ به مرکز فرماندهی عملیات جاسوسی و خرابکاری علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده بود، نظامی که عمر سیاسی آن به یکسال نمیرسید.
با این حال سفارت آمریکا زمانی توسط دانشجویان تسخیر شد که آمریکا خواست، مشروعیت ملت ایران در استرداد شاه، اموال و داراییهای بلوکه شده ایران را نادیده گرفته و حتی امکاناتی وسیع در اختیار فراریان حکومت شاه گذاشت تا تشکیلات خود را علیه انقلاب سازماندهی و فعال کنند.
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران از ابتدا با حمایت امام خمینی (ره) مواجه گردید و این حرکت را «انقلاب دوم» لقب دادند.
قرآن و استکبار ستیزی
آیا قرآن کریم با شعار مرگ و مرگ خواستن برای برخی افراد و گروهها مخالفت دارد؟
وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ فَیَسُبُّوا اللَّـهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ … (سوره انعام آیه ۱۰۸) ( به معبود ) کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها ( نیز ) از روی ( ظلم و ) جهل، خدا را دشنام دهند! …
این آیه در واقع از سب و ناسزا نهی میفرماید ولی از لعن در مواردی که شایسته است و نیز از مرگ گفتن در جای خود نهی نکرده و نمیکند، چرا که قرآن کریم خود در مواضع متعددی به لعن و مرگ گفتن بر مستکبران و دشمنان حق اقدام کرده است که مواردی از آن را در آیات زیر مشاهده میکنید: وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّـهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلِیلًا مَّا یُؤْمِنُونَ (سوره بقره آیه ۸۸)
و ( آنها از روی استهزا ) گفتند: دلهای ما در غلاف است! ( و ما از گفته تو چیزی نمیفهمیم. آری همینطور است! ) خداوند آنها را به خاطر کفرشان لعنت کرده و از رحمت خود دور ساخته، ( به همین دلیل ، چیزی درک نمیکنند ) و کمتر ایمان میآورند.
إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَـئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّـهُ وَیَلْعَنُهُمُاللَّاعِنُونَ ( سوره بقره: آیه ۱۵۹)
کسانی که دلایل روشن و وسیله هدایتی را که نازل کردهایم، بعد از آنکه در کتاب (قرآن) برای مردم بیان کردیم کتمان کنند، خدا آنها را لعنت میکند و همه لعنکنندگان ( از جن و انس و ملک ) نیز، آنها را لعن میکنند.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ أُولَـئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَهُ اللَّـهِ وَالْمَلَائِکَهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ ( سوره بقره: آیه ۱۶۱)
کسانی که کافر شدند و در حالِ کفر از دنیا رفتند، لعنت خداوند، فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود!.
فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ (سوره آل عمران آیه۶۱ )
هرگاه بعد از علم و دانشی که ( درباره مسیح ) به تو رسیده، ( باز ) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو:بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت کنیم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود. آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
وَمَن یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَغَضِبَ اللَّـهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا ( سوره نساء آیه ۹۳)
و هر کس، فرد با ایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است در حالی که جاودانه در آن میماند و خداوند بر او غضب میکند و او را لعنت کرده و از رحمتش دور میسازد و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است.
آنچه ذکر شد، فقط موارد اندکی از آیاتی است که در قرآن کریم به لعن دشمنان حق و حقیقت دست زده است.
لعنشدگان در قرآن کریم
با توجه به آیات فوق،گروههایی که در قرآن کریم مورد لعن واقع شدهاند عبارتاند از:
۱- کافران / سوره احزاب آیه ۶۴
۲- کتمانکنندگان حقایق / سوره بقره آیه ۱۵۹
۳- آزاردهندگان رسول خدا (ص) / سوره احزاب آیه
۴- ستمکاران / سوره مائده آیه ۷۸
۵- فسادگران در زمین / سوره محمد (ص) آیات ۲۲ و ۲۳
۶- نسبتدهندگان دروغ به خداوند بزرگ / سوره هود آیه ۱۸
۷- نسبتدهندگان به فحشا ـ زنا و …/ سوره نور آیه ۲۳
قرآن کریم مرگ خواستن برای مستکبران را ذکر کرده است
بر خوانندگان گرامی پوشیده نیست که عبارت قُتِلَ در عربی معادل فارسی (کشته باد) (مرگ بر) است و قرآن کریم نه تنها از این عبارت به طور مطلق نهی نکرده است بلکه خود در چهار مورد افراد و گروههایی را شایسته این سخن دانسته و علیه آنها چنین مطلبی را آورده است.
برای آنکه مطلب به صراحت کامل برای همه خوانندگان روشن شود شایان ذکر است، قرآن کریم در چهار موضع به صراحت ندای (مرگ بر) را بلند کرده است که این چهار مورد عبارتند از:
۱ – قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ (سوره بروج آیه ۴)
قرآن بعد از این سوگندها مىفرماید: مرگ بر شکنجهگران صاحب گودال آتش، مرگ بر ستمگرانی که برای سوزاندن و هلاکت مؤمنان چالههایی پر ازآتش درست کرده بودند.
۲ – قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ (سوره الذاریات آیه ۱۰)
خدا بکشد دروغگویانی که بیدلیل و برهان سخن میگویند و مردم را گمراه میکنند
۳ – إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ / ۱۸ / فَقُتِلَ کَیْف قَدَّرَ / ۱۹ / ثمَّ قُتِلَ کَیْف قَدَّرَ / ۲۰ / (سوره مدثرآیات ۱۸ تا ۲۰)
اوست که فکر و اندیشه بدی کرد / ۱۹ / و خدایش بکشد که چقدر اندیشه غلطی کرد. / ۲۰ / باز هم خدایش بکشد که چه فکر خطایی کرد.
در تاریخ صدر اسلام آمده است، جمعی از قریش به صدای تلاوت قرآن پیامبر(ص) گوش کرده و آن را شعر مینامند ولی چون مفاهیم قرآن بسیار والاتر و عمیقتر از شعر بود به نزد ولید بن مغیره رفتند و از او خواستند تا او نیز قرآن را بشنود و درباره آن بیاندیشد و نظر خود را اعلام کند.
ولید،۴ وقتی آیاتی از قرآن را شنید از ترس به لزره افتاد و موی براندامش راست شد و بدون مراجعه به قریش به خانه خود برگشت. بزرگان قریش ابوجهل را به نزد او فرستادند و از او پرسید: به نظر تو کلام محمد (ص) خطابه بود؟ گفت: نه، خطابه متصل و پیوسته است، اما کلام محمد بند بند است. ابوجهل پرسید: آیا شعر است؟ گفت: نه، شعر هم نیست، ابوجهل پرسید:پس چیست؟ ولید گفت: باید به من مهلت بدهی در بارهاش فکر کنم و فردای آن روز پس از فکر و سنجش فراوان گفت: این کلام سحر است، چون دل انسان را مسخر میکند.
خداوند تعالی در این آیات او را سرزنش و تهدید میکند و میفرماید: او اندیشید و اندازهگیری کرد تا از ردیف شدن ذهنیاتش، غرض مطلوب خود را نتیجه بگیرد، سپس در مقام نفرین بر او میفرماید: خدا بکشد او را با آن اندازهگیری و تفکرش.
۴ – قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَکْفَرَهُ (سوره عبس آیه ۱۷)
مرگ بر این انسان، چقدر کافر (ترککننده شکر و کفران نعمت ) و ناسپاس است!
این جمله نفرینى است بر انسان که طبعش طبع دل دادن به شهوات و پیروى هواى نفس و فراموش کردن پروردگار خود و استکبار ورزیدن از پیروى اوامر او است.
در هر چهار آیه مذکور در قرآن کریم که «کشته باد» و «مرگ بر» آمده است، طرف خطاب آیه و کسانی که مورد این خطاب قرار گرفتهاند دارای خوی استکباری بودهاند و به عبارت دیگر همه موارد مرگ خواستن در قرآن به استکبار ربط دارد و برای مقابله با مستکبران است و این خود از آموزههای جالب توجه قرآنی است و برای ما درسآموز.
تفاوت نهی از سب با «مرگ گفتن» واضح است
آنچه از مطالب بالا قابل استفاده است، این است که کسی که اندک ممارستی با قرآن کریم داشته باشد، متوجه میشود که در آموزههای قرآنی میان سب و لعن و میان سب و (مرگ گفتن) فرق است.
امام راحل که خود مفسر قرآن بود و برخی از کسانی که امروز مدعی هستند که «مرگ بر آمریکا» گفتن خلاف اصل قرآنی است و ادعای شاگردی او را هم دارند در باب شعار مرگ بر آمریکا در مواضع متعددی ابراز نظر کردهاند و از جمله بیان داشتهاند: فریاد برائت از مشرکان در مراسم حج، این یک فریاد سیاسیعبادی است که رسولالله (ص) به آن امر فرمودند.
حال باید به آن آخوند مزدور که فریاد «مرگ بر آمریکا»، «اسرائیل» و «شوروی» را خلاف اسلام میداند، گفت تأسی به رسول خدا (ص) و متابعت از امر خداوند تعالی خلاف مراسم حج است؟
قرآن «مرگ بر» را علیه مستکبران بیان میکند/ پاسخ قهرآمیز قرآن به بدگوییهای ابولهب
بر خوانندگان گرامی پوشیده نیست که عبارت قُتِلَ در عربی معادل فارسی (کشته باد) (مرگ بر) است و قرآن کریم نه تنها از این عبارت به طور مطلق نهی نکرده است بلکه خود در موارد مختلف، افراد و گروههایی را شایسته این سخن دانسته و علیه آنها چنین مطلبی را آورده است.
قرآن کریم درباره ابولهب میفرماید: تَبَّتْ یدا أَبی لَهَبٍ وَ تَب (سوره مسد آیه ۱)؛ بریده باد هر دو دست ابولهب (و مرگ بر او باد)
درباره همسرش نیز میفرماید: وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَهَ الْحَطَب ( سوره مسد آیه ۴)؛ و (نیز مرگ و نفرین بر) همسرش، در حالی که هیزمکش (دوزخ) است.
ابولهب عموی پیامبر (ص) و همسرش” ام جمیل» که خواهر ابوسفیان و عمه معاویه بود از سختترین و بد زبانترین دشمنان پیامبر اکرم (ص) بودند.
ابولهب با سنگ به پشت پای پیامبر (ص) میزد بهگونهای که خون از پاهای مبارکش جاری بود و فریاد میزد:” ای مردم! او دروغگو است، او را تصدیق نکنید و همسرش بوتههای خار را بر دوش میکشید و بر سر راه پیغمبر اسلام (ص) میریخت تا پاهای مبارک آن حضرت آزرده شود.
مرگ بر تحریفکنندگان حقایق
وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصاری الْمَسیحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ ( سوره توبه آیه۳۰ )
قرآن کریم درباره یهود که گفتند: عزیر، پسر خدا است! و نصاری که گفتند «مسیح» پسر خداست! میفرماید: «…قاتَلَهُمُ اللَّه…» خدا آنها را بکشد و لعنت خدا بر آنها باد، چگونه دروغ میگویند و حقایق را تحریف میکنند؟
یاران پیامبر برکافران سختگیرند
درست است که دین اسلام، دین رحمت و پیامبر اسلام (ص) پیامبر رحمت و صلح و دوستی است که با اخلاق و منش خود قلوب بسیاری از مردم دنیا را به دین اسلام جلب کرد:
«فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک…»،( سوره آل عمران آیه ۱۵۹)
اما همین پیامبر رحمت (ص) در مقابل سران استکبار زمان خود نرمش نشان نداد:
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم ( سوره فتح آیه ۲۹)
محمد (ص) پیامبر خدا و کسانی که با او هستند، بر کافران سختگیرند و با یکدیگر مهربان.
مرگ بر آمریکا، شعار قرآنی
دانستیم لعن، نفرین و مرگ نسبت به مستحقان آن مانند دشمنان دین خدا از شاخصههای مکتب جامع اسلام است که در کنار درود و سلام به اهل آن، مورد تأکید قرار گرفته و در هر زمان و مکانی، مصادیقی خواهد داشت.
امروزه از مصادیق بارز دشمنان دین خدا و مستکبران و ظالمان، آمریکا و اسرائیل هستند و به همین جهت شعار «مرگ بر آمریکا» و «اسرائیل» شعار قرآنی ملت ایران و ملل مسلمان جهان است که حضرت امام خمینی (ره) آن را در ملت ایران و ملل مسلمان زنده کرد.
شعار «مرگ بر آمریکا» از زمانی در ایران شروع شد که آمریکا پس از سقوط رژیم پهلوی نه تنها از حمایت وی دست برنداشت و حق ملت ایران را در استقلال، تعیین سرنوشت خویش و… به رسمیت نشناخت، بلکه پس از پیروزی ملت ایران بر آن رژیم، همچنان به مخالفتهای خویش با مردم انقلابی ایران ادامه داد.
بلوکه کردن اموال ایران، پناه دادن به محمدرضا پهلوی، تحریک گروههای ضدانقلاب، ایجاد غائله در مناطق مخلتف کشور، تحمیل جنگ هشت ساله به وسیله صدام، تحریم ملت ایران، ممانعت از دستیابی ایران به تکنولوژی هستهای و… ، گوشههایی از دشمنی آمریکا با ملت ایران بوده و هست.
از مجموع این مطالب، نتیجه میگیریم که شعار «مرگ بر آمریکا»، «اسرائیل»، سایر مستکبران و ظالمان عالم، شعاری است که ریشه قرآنی دارد و مورد سفارش مکتب اسلام است و نفرینی بهجاست که به مستحقان واقعی آن؛ یعنی سیاستمداران و سردمداران ظالم آن کشورها میرسد و قطعاً توده مردمی که در این سیاستها دخالتی ندارند و بلکه مخالفت هم میکنند، مورد نظر نیستند.
کسانی که خود را حاکم مطلق دنیا میدانند و به خود اجازه میدهند در هر کشوری پایگاه نظامی داشته باشند و نیرو پیاده کنند و در تمام مناطق دنیا هر جا ظلم و ستمی میشود ردّپای آنان وجود دارد و هیچگاه و هیچ جا حمایت از ملت مظلومی در کارنامه آنها یافت نمیشود، طبیعی است که فریاد ملتهای مظلوم، مرگ و نابودی این نوع حکومتهاست!
آمریکا هیچ غلطی نمیتواند، بکند
الَّذِینَ کَفَرُواْ وَ صَدُّواْ عَن سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُم ( سوره محمد (ص) آیه ۱ )
کسانی که کافر شدند و ( مردم را ) از راه خدا بازداشتند، ( خداوند ) اعمالشان را نابود میکند!
خداوند، تلاشهاى آنان براى از بین بردن اسلام و شکست مسلمانان را بىاثر مىسازد تا به مقصد و هدف نائل نشوند.
به آمریکا بگویید، از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر! ( شهید بهشتی )
هَا انتم اُولاءِ تُحبُّونَهم ولا یُحبّونَکم وتُومِنون بِالکتابِ کُلِّهِ وَإذَا لَقوکُم قالوا ءامَنّا وإذا خَلَوا عَضُّوا عَلیکم اَلاَنامِلَ مِنَ الغَیظِ قُل مُوتُوا بِغَیظِکُم إنَّ اللهَ علیمٌ بِذاتِ الصُّدور(آیه ۱۱۹ سوره آل عمران)
آگاه باشید شما کسانی هستید که آنها را دوست دارید در حالیکه آنها شما را دوست ندارند چون شما به همه کتب آسمانی ایمان دارید به آنها محبت میکنید- اما آنها نفاق میورزند- هرگاه باشما ملاقات کنند، اظهار ایمان میکنند و در خلوت از شدت خشم سرانگشتان خود را به دندان گیرند! بگو به این خشم بمیرید. خدا از درون دلها آگاه است.
نکات تفسیری
اى پیامبر! بگو ای منافقان با همین خشمى که دارید، بمیرید و این غصه تا روز مرگ دست از شما بر نخواهد داشت.
« قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ …» نفرینى است بر آنان و چنین معنا دهد: بگو، بارالها بهخاطر همین کینهاى که دارند، مرگشان بده،
گاهى اعلان نفرت و نفرین لازم است. کافران کینهتوز و منافقان حیلهگر شایسته نابودى هستند.
دوستى باید دو جانبه باشد وگرنه مایه ذلّت و خودباختگى و احساس حقارت است. (تحبّونهم و لا یحبّونکم)
ذیلاً برخی از پیامهای آیه شریفه در ارتباط با معرفی دشمن اشاره میشود:
– در دشمنی از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند.
– دوست دارد که ما در سختی باشیم.
– گاهی دشمنی را به زبان جاری میکند.
– هنگام ملاقات برخورد مناسب دارند و هنگام خلوت دلی پر از خشم و کینه دارد.
– از راحتی و خوبی و خیر ما ناراحت است.
– از گرفتاری ما خوشحال است.
– قرآن کریم از ما خواسته که به دشمن بگوئیم با خشم برعلیه ما بمیرد (مرگ بر دشمن)
– راهکار مصون ماندن از کید دشمن چیزی جز صبر و تقوا نیست که میتوان ازآن به مقاومت انقلابی تعبیر کرد.
– و البته خداوند نیز یار و یاور ما خواه بود.
هرچند برای هریک از ویژگیهای دشمن تعریف شده توسط قرآن مجید و انطباق آن با دولت مستکبر آمریکا میتوان دهها مقاله نوشت و آدرس و نشانه داد اما صرفاً به ذکر یک سوال بسنده میشود که:
اگر بخواهیم مصداقی برای این آیات شریفه در دشمنی با مسلمانان بیابیم مصداقی روشنتر از آمریکا و رژیم صهیونیستی میتوان یافت؟