• امروز : چهارشنبه - ۳۰ آبان - ۱۴۰۳
  • برابر با : Wednesday - 20 November - 2024
3

پشت پرده کودکان کار کارت‌خوان به دست

  • کد خبر : 9122
  • ۱۷ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۲
پشت پرده کودکان کار کارت‌خوان به دست
تریبون تبریز: موضوع کودکان کار یک پدیده سال‌های اخیر است که هر روز با تغییراتی زیادی روبه‌روست به طوریکه اغلب این کودکان توسط سودجویان هدایت می‌شوند و متاسفانه شهرداری تبریز نیز با فراموشی وظیفه خود در جمع‌آوری کودکان کار، میدان را برای لیدرها و سرشبکه‌های این کودکان محیا کرده است.

به گزارش تریبون تبریز همه‌مان یک روز کودکی بودیم که با کوچک‌ترین دلخوشی‌ها، عمیق‌ترین احساسات را داشتیم، ذوق می‌کردیم با هر چیزی! نه ته پیاز بودیم نه سر پیاز؛ کسی از ما انتظاری جز این هم نداشت، معصوم و بی‌گناه!

یک مشت کودک شاد، لجباز، بازیگوش؛ نه از سیاست سر در می‌آوردیم و نه از واحد شمارش پول؛ بارها با تکه‌ کاغذهای بی‌ارزش بازی‌های کودکانه‌مان را انجام داده بودیم که مثلا اینها پول‌های واقعی است! بلندای قامت آرزوهایمان بستنی عروسکی‌های بدقواره و توپی و نوشمک و لواشک بود که  هر روز باید نوش جان می‌کردیم. بابا و مامان برایمان خوراکی و لباس می‌خرید، می‌دیدیم یکسری کاغذ رنگی رنگی در ازای آنها می‌دادند ولی ذره‌ای اهمیت نداشت که آن پول‌ها چیست و از کجا آمده‌‌اند.

اما یکهو همه چی عوض شد، بزرگ شدیم، خیلی بزرگ! انگار که همه‌مان را از دست‌های گرم مادر کشیدند و پرت کردند وسط جامعه. گم‌ شده‌ایم وسط جمعیت و حال دلم می‌رود برای کفش‌های آشنا میان این انبوه جمعیت! که باز هم یکی بیاید و دست ما را بگیرد؛ دیگر می‌دانیم با کاغذهای تکه تکه شده دفتر اول ابتدایی‌مان نمی‌توان چیزی خرید! باید پول درآورد! از آن واقعی‌ها.

خُب چرا این همه از قشنگی‌های کودکانه گفتم و یادش بخیرها را یادآور شدم؟ به خاطر مناسبت امروز، یعنی روز جهانی کودک.

ابتدای عرایض این را خدمتتان عرض کنم که در این گزارش نه کاری با کودکان فقیر دارم و نه کودکان غنی! امروز از تربیت کودکان سرکش و سرتق هم کاری ندارم؛ با آن کودکان گوشه‌گیر و منزوی که جز گوشی تفریح کردن دیگری بلند نیستند هم چیزی نمی‌خواهم بگویم! امروز می‌خواهم از کودکانی بگویم که مدت‌هاست در همان جمعیت شلوعی که مالِ آدم بزرگ‌هاست اسم‌اش شده است کودکِ کار! به همین راحتی، یک صفت اول اسم‌اش اضافه کردیم و رد شدیم از ماجرا.

قصه کودکانی با یک صفت به نام “کار”

یادم است اوایل روزهای خبری‌ام بود و ورد زبان همه مسؤولان استان “تبریز شهر بدون گدا” بود؛ حتی آن زمان مرحوم جبارزاده، استاندار وقت هم در یک جلسه‌ای گفت: «اگر کسی یک بچه گل‌فروش و دستمال کاغذی و فروش و … در خیابان‌های سطح شهر ببیند، من از این سمت استعفا می‌دهم».

انصافا راست هم می‌گفت حتی یک نمونه هم نمی‌توانستید پیدا کنید، از بس برنامه‌ها مرتب و منظم و مهم‌تر از همه دستگاه‌های مرتبط با هم هماهنگ بودند و یک‌دست حرکت می‌کردند.

اما مدتی است که هر گوشه‌ای از شهر که می‌روی، با صدای آبجی، خاله تو رو خدا ازم چیزی بخر روبه‌رو می‌شوی، تعدادشان آنقدری زیاد است که دیگر از تعداد انگشت‌های دست هم خارج شده‌اند؛ جوری که هر بار آنها را می‌بینم تو دلم می‌گویم خدا رحمت‌ات کند آقای جبارزاده، کجایی که ببینی چه بچه‌های آدامس فروش و گل فروش و … وسط چهارراه جولان می‌دهند.


کودک کارِ کارت‌خوان به دست

همین چند روز پیش، پا تند کرده بودم تا خودم را سریع به یکی از نشست خبری‌ها برسانم که سر یک چهارراه پسر بچه‌ای هفت، هشت ساله مدام چادرم را می‌کشید تا یک چیزی ازش بخرم.

برو پسرجان به خدا عجله دارم! اصلا به حرف‌هایم توجهی نمی‌کرد و مدام چادرم را می‌کشید و همان یک جمله را تکرار می‌کرد: خاله تو را خدا بخر، به خدا هیچ دشتی نداشتم امروز! برگشتم نگاهش کردم، نی نی چشم‌هایش را پر از اشک کرده بود؛ گفتم من پول خرد ندارم که! سریع کارتخوان را درآورد.

هاج و واج نگاهش کردم، رسما کارت‌خوان در دست داشت و عین آدم بزرگ‌ها داشت پول در می‌آورد! گفتم این کارت خوان را از کجا آوردی؟ کمی جا خورد! مال خودم هست برای کارم گرفتم.

کارت را کشیدم، روی فیش نوشته بود: ممنون از خرید شما از اسم یک فروشگاه یا …

چند روزی از آن ماجرا گذشت و تصمیم داشتم تا زنگ بزنم به خانم صحاف، مدیرکل بهزیستی استان و همچنین به خاطر ارتباط تعدیل روحی که با موسسه فرزندان رحمت دارم، با آقای نوابی، مدیر موسسه فرزندان رحمت صحبت کنم و حسابی بشورم‌شان و بگذارم‌شان کنار و بگویم شماها که تا همین چند روز پیش می‌گفتید ما موفق در امر ساماندهی کودکان کار هستیم! اینهایی که تو خیابان هستند از فضا آمده‌اند که همان روز، استوری آقای نوابی را دیدم که چند پیام گلایه مردمی را استوری کرده بود و تقریبا محتوای سووالات مجموعه سووال‌های من بود.

مدیرکل بهزیستی استان: مردم کمک کنند سودجویان هدایت‌گر کودکان کار را حذف کنیم

فرگل صحاف، مدیرکل بهزیستی استان آذربایجان شرقی می‌گوید: «طبق آیین‌نامه تنها بهزیستی متولی کودکان کار نیست و دستگاه‌های تعیین شده نیز ما را باید همراهی کنند».

«اکثر این کودکان هیچ سودی از این کالاهای خود ندارند و توسط برخی سودجویان هدایت می‌شوند؛ از این‌رو برای ریشه‌کنی این معضلات، از این کودکان هیچ خریدی نداشته باشید و دل‌تان هم برای ریخت و قیافه ساختگی آنها نسوزد زیرا اصلا منفعت مالی برای خودشان ندارند».

شکیب‌هایی که کودکان کار را می‌فروشند

«البته برخی از این کودکان توسط خانواده‌هایشان و برخی هم توسط یک سرشبکه هدایت و مدیریت می‌شوند و سر چهارراه و معابر پرتردد اقدام به فروش وسایل می‌کنند»

« ما در ساماندهی این کودکان کار موسسه‌ای به نام فرزندان رحمت داریم که از طریق شهرداری، بهزیستی و خود کادر فرزندان رحمت کودکان کار را به خوبی ساماندهی می‌کنند اما این سودجویان به خاطر منافع مالی خود سعی دارند تا خللی در این فرآیند ایجاد کنند».

مادران گوشی آیفون به دست کودکان کار

«البته میزان مستمری‌بگیری خانواده این کودکان را افزایش دادیم ولی قطعا میزان منفعت و سوددهی این کودکان در کار با خیابان خیلی زیادتر از این‌ حرف‌هاست! برای مثال در یک نمونه، مادر همان کودکان کار که برای تعهد دادن آمده بود، گوشی آیفون آخرین مدل در دست داشت! مگر می‌شود فقیر بود و گوشی آخرین مدل چند صد میلیونی در دست داشته باشی».

بعد از خانم صحاف، به سراغ رامین نوابی، مدیرعامل موسسه فرزندان رحمت رفتم و علت این افزایش کودکان کار خیابانی البته کارتخوان به دست را جویا شدم!

مدیرعامل موسسه فرزندان رحمت: آقای شهرداری وظیفه خودتان را فراموش کرده‌اید

رامین نوابی: «در حال حاضر موضوع کودکان کار در خیابان‌ها به موضوع سوءاستفاده برخی‌ سودجویان تبدیل شده است، از این‌رو رسانه‌ها و هر فردی که تریبون در دست دارد باید در این خصوص حساسیت‌ ایجاد کند».

«ما در امر ساماندهی کودکان کار تنهایی نمی‌توانیم کاری کنیم، بلکه شهرداری، بهزیستی، حتی خود استانداری هم دخیل هستند ولی متاسفانه مدتی است که شهرداری هیچ کمکی در این امر به ما نمی‌کند».

«تا سال ۱۴۰۰ گشت خود موسسه فرزندان رحمت در حال جمع‌آوری و ساماندهی کودکان کار بود که همگی شاهد هستید که چه فرزندانی را تحویل گرفتیم و الآن چه فرزندانی را تحویل جامعه دادیم! اما در دو سال اخیر به علت دستور سازمان بهزیستی کشور ما حق جمع‌آوری کودکان را نداریم و ما برای این که وضعیت شهر خراب نشود این کار را با ماشین شخصی انجام می‌دادیم و به عبارتی کار شهرداری را برعهده گرفته بودیم».

«طبق دستور دولت جمع‌آوری متکدیان، کودکان کار خیابانی، معتادین متجاهر دست شهرداری است؛ شهرداری نیز باید با همکاری نیروی انتظامی این کار را انجام دهد و در نهایت کودک کار را به موسسه ما تحویل دهد، البته شهرداری موظف است که محل ساماندهی را نیز در اختیار بهزیستی قرار دهد اما متاسفانه با بدعت گذاری بدی که گذاشته شده است، از ابتدا ما وظیفه شهرداری را برعهده گرفتیم و گویا این به یک وظیفه برای ما تبدیل شده است و شهرداری به کل فراموش کرده است که وظیفه اصلی مال او است».

شهرداری وظیفه جمع‌آوری کودکان کار را برعهده دارد

«برای مثال وقتی از استانداری و یا هرجای دیگر با شهرداری تماس می‌گیرند که در فلان جایی کودک کار است، به ما زنگ می‌زند و اطلاع می‌دهد و این کم کاری شهرداری منجر شد تا هر روز شاهد افزایش کودکان کار به صورت رشد قارچ‌گونه هستیم».

«این کودکان کار به صورت گروهی در حال فعالیت هستند؛ باور کنید این کم کاری منجر شده است تا لقب زیبای شهر تبریز، شهر بدون کودکان کار خیابانی و شهر بدون گدا در حال از بین رفتن است».

خطر اعتیاد در کمین کودکان کار خیابانی

«بیایید قبول کنیم که میزان اعتیاد در بین کودکان کار و زیر ۱۵ سال در حال افزایش است! این را من نمی‌گویم همین در پارک و خیابان‌ها خودتان می‌توانید ببینید وضعیت را».

«هر کسی وارد موسسه ما می‌شود قطعا با ذوق و شوق می‌گوید که تو را خدا ما را هم به سرپرستی بگیرید، از بس که یک جای بسیار خوب برای تربیت کودکان است، خودتان شاهد هستید که بچه‌هایی که یک زمانی درگیر اعتیاد و کارتن خوابی و یا کار خیابانی بودند الان در بهترین مدارس درس می‌خوانند هر هفته در حال آموزش هستند، مسلط به انواع زبان هستند ولی در این میان شهرداری عین خیالش هم نیست و هر روز هم تعداد این کودکان در هر حال افزایش است».

«باور کنید برخی از سودجویان هستند؛ در فلکه خیام کودکان کار ساعتی به فروش می‌رسند تا بساط کنند و یا گدایی کنند».

«در مشهد، شهرداری یک ساختمان به نام آسیب زده است که از خود شهرداری مشهد بزرگ‌تر است اما ما آنقدری که سعی داریم همه چیز را گل و بلبل نشان دهیم کسی به این فکر نمی‌کند! هر وقت که موسسه فرزندان رحمت و مستمندان تبریز وارد میدان می‌شود، چند ماهی خبری از کودک کار و متکدی نیست».

وعده‌های توخالی شهرداری

«شهرداری مدام وعده می‌دهد و هر وقت کمیته ساماندهی برگزار می‌شود این وعده‌های تکراری را می‌شنویم ولی انگار نه انگار و بعد از جلسات همه چیز را فراموش می‌کنند».

«از خرداد سال جاری ما کمی خودمان را عقب کشیدیم تا ببینیم شهرداری به وظیفه قانونی خود واقف است یا نه؟ البته جواب این سووال در خیابان‌ها مشهود است که به واضح می‌بینید وضعیت در چه شرایطی است و سودجویان چه جولانی می‌دهند».

«از رسانه‌ها خواهشمندیم از شهرداری بپرسند که دقیقا چه کاری کرده است؟ این کودکان در خطر هستند! شهردار این بچه‌ها را عین بچه خودش بداند، آیا رواست که این کودکان در این وضع باشند؟».

«شهرداری بودجه کلانی در این خصوص اختصاص داده است اما دقیقا کجا هزینه می‌شود؟ بالغ بر هزاران مددکار اجتماعی دارد تا در فرهنگسراها مستقر باشد ولی شما یک سر به فرهنگسراها بزنید ببینید چطور این مکان‌ها را به تایم ورزشی اجاره می‌دهد».

اجاره فرهنگسراها به تایم‌های ورزشی

« شهرداری باید چند تا از این فرهنگسراها را در اختیار موسسات بگذارد، دستمان را بگیرد نه اینکه پایمان را بگیرد! شهرداری کار شما فقط بنر زدن نیست! از بیلبوردهایت به جای تبلیغ کفش و کت و شلوار موسسات را معرفی کند، اطلاع‌رسانی کند و در نهایت به وظیفه خود یعنی ساماندهی کودکان و تحویل آنها به ما و یا موسسات مرتبط عمل کند».

لینک کوتاه : https://tribunetabriz.ir/?p=9122

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.