به گزارش تریبون تبریز، «رحیم عباسیان» پدری است که بیست سال پیش، نوزادش را که هنوز آغوش مادر را نچشیده و رویای پدر را نزیسته بود، به خاک سپرد؛ نوزادی که بیشتر شبیه نفسِ ناتمام بود تا زندگی و آهی بود که از دم مادر بیرون تراوید و رفت. اما امروز، این پدر در فراق تعلق خاطری ابدی، از ناپدید شدن قبر دلبندش می گوید: حدود بیست سال پیش، فرزندم را در قطعه ای از بخش کودکان قبرستان مارالان به خاک سپردم و سال پیش به شکلی شوکه کننده، آن را گم کردم. سنگ قبر فرزندم را با همه شناسه و اطلاعاتش، در شلوغی قبرستان پیدا نکردم تا اینکه روزی، با عنایت خداوند، خیلی اتفاقی عکسی قدیمی از دوران گذشته یافتم که بر سر مزار فرزندم ایستاده بودم.
با همان عکس، این سردرگمی ام معنا یافت و به واقع دیدم که قبر فرزند من، با سند و شناسه ثبت شده، به سه نفر فروخته شده است.
وی از گم شدن سنگ قبر گفت و خاکی که حتی استخوان های فرزندش را هم پس زده است: خیلی به دنبال سنگ قبر گشتم و سر آخر، در کنج دیواری در قبرستان، میان خاشاک و زباله ها پیدایش کردم. سوال من اینجاست که چطور چنین اتفاقی افتاده است!؟ مسئولین این قبرستان، یک وجب از خاک این منطقه را برای رضای خدا به من نمیدهند ولی امروز ، خاکی که پایش پول پرداخت کرده ام و فرزندم در آن خوابیده و می خواستم روزی که وقتش رسید، من هم در کنارش آرام بگیرم، بی آنکه از من اجازه بگیرند، به کس دیگری فروخته اند!
وی در ادامه از پیگیری این فاجعه گفت: من این مسئله را به آقای جلالی، مدیرعامل سازمان آرامستان های شهرداری تبریز گزارش کردم و ایشان شکواییه من را با غلامحسین لاهیجانی، مسئول هیئت امنای آرامستان بقائیه مارالان تبریز مطرح کردند و قول رسیدگی دادند. نزدیک هشت ماه است برای این نبش قبر بی اجازه اقدام قانونی کردم ولی خبری نشده است.
عباسیان گفت: تبعات این اتفاق، شوک بزرگی به من و خانواده ام وارد کرده است. همسر من در حال وخیمی به سر می برد. ما استخوان های فرزندمان را می خواهیم که در آرامستان وادی رحمت به خاک بسپاریم. این دزدی علنی است که بی اعتمادی و نا عدالتی به بار می آورد. من در پی گرفتن حق خود، در صورت نتیجه نگرفتن، از مسئولین آرامستان ها، به شهرداری، شورای شهر و دادستان کل و حتی دیوان عالی کشور دادخواهی خواهم کرد ونهایتا، حقم را در دیوان الهی مطرح می کنم. همه ما در این دنیا تاوان می دهیم و بر این باورم، فرزندم فرشته ای است که این فساد را فاش کرده است.
پدر داغ دیده در پایان گفت: من برای این خاک زحمت کشیده ام. به عنوان یک شهروند نیاز دارم به من جوابگو باشند و بی آنکه انکار کنند، این واقعیت را گردن گرفته و به آن رسیدگی کنند.