به گزارش تریبون تبریز، عضو هیأت علمی گروه میراث طبیعی پژوهشگاه میراث فرهنگی در نتیجه بررسی یک مطالعه و پژوهش جامع درباره اثرات محیطی و ناپایداریهای زمین در دشت تبریز گفت: آژیر خطر را از این منطقه دریافت کردهایم. متاسفانه بیشتر سازههای میراثی و خانههای تاریخی تبریز در پهنههایی با ناپایداری زمین قرار دارند و یا در قسمتهای لرزهخیز شهر قرار گرفتهاند و در تهدید هستند.
پویا صادقی فرشباف ـ عضو هیأت علمی گروه میراث طبیعی پژوهشگاه میراث فرهنگی و زمینشناس با گرایش تکتونیک لرزهزمینساخت و پسادکترای میراث زمینشناسی ـ که «اثرات محیطی ـ ساختاری ناپایداریهای زمین در دشت تبریز» را به مناسبت سال آذربایجان شرقی ۱۴۰۳ بررسی و مطالعه کرده و نتیجه آن را در سال ۲۰۲۴ که از سوی ایکوموس (شورای جهانی بناها و محوطه های تاریخی) سال «بحرانها و منازعات از دریچه منشور ونیز» نام گرفته، ارائه کرده است، درباره نتیجه این بررسی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: در دهه اخیر بحث بلایای طبیعی پررنگتر شده است و قشرهای مختلفی از مردم با سوانح طبیعی روبرو هستند.
یک علت آن، بزرگ شدن شهرهاست. قبلاً یک بحران و یا فرونشست اتفاق میافتاد، چون در حاشیه شهرها و خارج از مرزهای سکونتگاهی بود توسط جمعیت شهرها حس نمیشد و به چالش کشیده نمیشد و صرفاً در حد مطالعات علمی باقی میماند و خیلی هم رویکرد رسانهای پیدا نمیکرد، اما در چند سال گذشته بسیاری از کلان شهرها با این مسأله مواجه شدهاند، چون حاشیه شهرها، بزرگ شده است و معمولاً هم گسترش شهرها و یا شهرسازیها به سمت مناطقی بوده است که متاسفانه از نظر پایداری و اثرات محیطی ساختاری زمین، موقعیت مناسبی نداشتند و به عبارتی بهتر، ناپایدر بودهاند و صرفاً در گسترش شهرسازیها بحثهای اقلیمی و خوش آب و هوا بودن مطرح بوده است.
او معتقد است: امروزه سوانح طبیعی و ناپایداری ساختاری زمین خیلی سریع احساس میشود، چون هم مردم با آن دستوپنجه نرم میکنند و هم بسیاری از مجتمعها و مراکز تجاری در آن مناطق قرار دارند.
صادقی فرشباف در ادامه گفت: سال گذشته در رویداد ایکوموس (شورای جهانی بناها و محوطههای تاریخی) مسئله بلاهای طبیعی را بهانه قرار دادیم و به خود این بحران پرداختیم.
در مناطقی مانند استان مازندران، که خیلیها حتی فکر نمیکنند ممکن است با پدیده فرونشست مواجه باشد ما نشان دادیم که اتفاقا در مقیاسهای گستردهای بسیاری از بافتهای شهری مازندران را دچار مشکل کرده است و در استان اصفهان نشان داده شد که وضعیت به حد بحران رسیده است.
امسال به مناسبت سال آذربایجان شرقی تمرکز روی این استان بود تا بررسی کنیم در مناطقی که سازههای میراثی و خانههای تاریخی قرار دارد، آیا پدیده فرونشست با آن تعریفی که در کشور و در نقاط دیگر تجربه شده است، مشاهده میشود. آیا ناپایداریهایی که در بعضی از نقاط شهر تبریز گزارش شده همان پدیده فرونشست است؟
عضو هیأت علمی گروه میراث طبیعی پژوهشگاه میراث فرهنگی یادآور شد: فرونشست را در ایران بیشتر پدیدهای بر اثر اُفت آبهای زیرزمینی میشناسیم، که با برداشت آب زیرزمینی بیش از حد مجاز و بر اثر خالی شدن سفرههای زیرزمینی و برهم خوردگی معادلات فشار منفذی اتفاق میافتد، هرچند پدیده فرونشست مقداری از تعریفی که ما داریم، گستردهتر است و بیشتر، حرکاتی که از نظر بُردار حرکت قائم بر بُردارهای افقی غالب باشد را فرونشست میدانیم، حال این فرونشست میتواند بر اثر افت آبهای زیرزمینی اتفاق افتد یا بر اثر پیامدهای حرکات پس از زمین لرزه (پسلرزهها) رخ دهد و هیچ ارتباطی هم با بحث افت آبهای زیرزمینی نداشته باشد.
صادقی ادامه داد: ما روی آذربایجان شرقی متمرکز شدیم، چون منطقهای شدیداً تکتونیکی است، مثل شمال تهران، که دو هر محدودهای پرخطر به لحاظ لرزهای حتی در رنکینگ جهانی هستند و مناطق بسیار لرزهخیز شناخته میشوند و وجه مشترک دیگرشان این است که بخش اعظمی از سازههای میراثی آنها هم در پهنههای گسلی قرار دارند.
این زمینشناس افزود: مطالعات ما در استان آذربایجان شرقی نشان میدهد ۹۰ درصد ناپایداریهایی که امروز در سطح دشت تبریز مشاهده میکنیم، برگرفته از حرکات تکتونیکی است. البته، در بعضی نقاط این دشت هم، شواهد خطر اُفت آبهای زیرزمینی دیده شده است، اما فرونشست با آن تعریفی که در مناطق دیگر ایران شاهد هستیم در اینجا مشاهده نمیشود اما مثالهایی وجود دارد که برای ما یک زنگ خطر به حساب میآید.
عضو هیأت علمی گروه میراث طبیعی پژوهشگاه میراث فرهنگی با طرح این پرسش که اگر شواهد فرونشست را به آن معنی مصطلح در دشت تبریز مشاهده نمیکنیم پس چه رخداد و پدیدهای بحرانآمیز شده است؟ توضیح داد: دقیقاً چالش ما همین مسئله بود، چون فرونشست را در این منطقه به آن تعریف که باید، نداریم.
شهر تبریز گوشه شمال خاوری (شرق) دشت تبریز را تشکیل میدهد، این دشت پهنهای است که شهرستانهای دیگری را تا حوزه دریاچه ارومیه در برمیگیرد، مثلثی که در آن شهر تبریز هم واقع شده است و در سالهای اخیر ناپایداریهای زمین را در آنجا مشاهده کردیم که در بعضی شهرستانها، فرونشستها عامل آن بوده است. راغب شدیم که بررسی کنیم آیا از نظر «منشور ژنو» و خاستگاه، با فرونشستهای شهرهای دیگر مشابهت دارد؟
او اضافه کرد: سال ۱۳۹۸ در محلههای مختلف تبریز از جمله «بارون آواک» (این محله پس از دورهٔ ناصرالدینشاه به سکونتگاه اصلی مردم ارمنی تبریز تبدیل شد)، در پی یک عملیات عمرانی، نشستی فراتر از پیشبینیهای برداشتهای عمرانی اتفاق افتاد. در واقع حدس میزدند اگر در این منطقه گودبرداری کنند مقداری از خاک فرو خواهد ریخت، ولی این اتفاق در مقیاس خیلی گسترده و با حرکات عمرانی رخ داد و بخشی از یک محله قدیمی شهر تبریز را درگیر کرد.
بعد از این اتفاق، نمودهایی از سازه باستانی که به نظر مربوط به تبریز قدیم یا حتی تبریز پیش از زلزلههای تاریخی بود، از نیمرخ این نشست مشاهده شد.
صادقی فرشباف افزود:به نظر میرسد چنین پدیدههایی، هرچند مستقیما بر اثر اُفت آبهای زیرزمینی نباشند، اما مرتبط با آستانه بحرانی فعالیت پدیده فرونشست باشند که مطالعات آکادمیک گسترده ای را میطلبد.
هرچند همانند دیگر نقاط ایران که افزایش در برداشت آبهای زیرزمینی داشتهایم، در تبریز نیز افزون بر شرایط اقلیمی که باعث شده است حد سطح آبهای زیرزمینی افت کند، برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی صورت گرفته است و به نظر میرسد مقایس این برداشت در حدی بوده است که از دیدگاه فشار منفذی و هیدروژئولوژیکی، در مناطقی با آستانه وقوع فرونشست روبرو باشیم.
او گفت: از اتفاق رخ داده به این نتیجه اولیه رسیدیم که در برخی نقاط دشت تبریز پدیده فرونشست به صورت طبیعی اتفاق نیفتاده است، یعنی افت به حدی نبوده که فرونشست به صورت مستقیم اتفاق افتد، ولی بعضی جاها به آستانه ناپایداری در اثر تغییرات فشار منفذی رسیدهایم که میتواند با یکسری حرکات کوچک مثل عملیات عمرانی تحریک شود تا نشست زمین اتفاق افتد.
این زمینشناس اظهار کرد: ما این آژیر خطر را دریافت کردهایم، هرچند دشت تبریز هنوز به پدیده اصلی فرونشست نرسیده است، ولی میتوان با سیاستها و مدیریت پیشگیرانه، این بحران را مدیریت کنیم.
زمانی که فرونشست اتفاق نیفتاده است میتوانیم برداشت آبهای زیرزمینی را مدیریت کنیم و سیاستهای بهینه آبخیزداری را اعمال کنیم. میتوانیم این سیاستها را به ترتیبی اتخاذ کنیم که مثل دشت قزوین نشود که امروز با فروچالههای بزرگ روبرو است و یا شهریار و تهران که با پدیده فرونشست مواجهند.
صادقی فرشباف با طرح این مسئله که زمینلرزه در دشت تبریز، سازههای میراثی را به چه شکل تهدید میکند؟ گفت: متاسفانه بیشتر سازههای میراثی و خانههای تاریخی تبریز در پهنههایی با پایداری پایین زمین قرار دارند و یا در قسمتهای لرزهخیز شهر قرار گرفتهاند.
او افزود: ممکن است این سوال ایجاد شود که این سازههای تاریخی چگونه در سالهای متوالی و تا امروز دوام آوردهاند. پاسخ این است که خیلی از آنها تا امروز آسیب دیدهاند و بسیاری از آنها سازههایی هستند که در زمانی که ایجاد شدهاند یکسری ملاحظات عمرانی را که خیلی جلوتر از تکنولوژی آن زمان بود، رعایت کردند.
زمانی که خانههای تاریخی را میساختند میدانستند که تبریز بارها زلزله آمده و قطر دیوارها و عمق سازه را به گونهای انتخاب میکردند که کمترین آسیب را ببیند، ولی چالشی که امروز با آن مواجهیم تنها بحث رخداد طبیعی زمینلرزه نیست، بلکه کنار خانههای تاریخی، فعالیتهای گسترده عمرانی درحال وقوع است که این فعالیتهای عمرانی مثل محله «بارون آواک» در دیگر بخشهای تبریز هم اتفاق میافتد.
عضو هیأت علمی گروه میراث طبیعی پژوهشگاه میراث فرهنگی اضافه کرد: این ساختوسازها و حفاریها امواجی را تولید میکنند که سطح رویی خاک را تحتتاثیر قرار میدهد. امواجی که مستقیماً وارد پی ساختمان میشوند و آنها را سست میکنند و بسیاری از افتادگیهایی که در سقف و ستونهای آن سازهها ملاحظه میکنیم، به دلیل فعالیتهایی است که در حریم این سازهها و در نزدیکی آنها انجام میشود، که این باعث میشود سازههای تاریخی در طول زمان بر اثر رخدادهای زمینلرزه و ناپایداری بر اثر فعالیتهای عمرانی، تشدید شوند و ریزشهای دوچندان را شاهد باشیم، یعنی ساختمانی که قرار بود تا ۵۰ سال دیگر آسیبی نبیند و آسیبها نهایتا در حد ترک و شکستگی ها باشد، تخریب آن چند دهه جلوتر رخ دهد.
صادقی فرشباف در پاسخ به این پرسش که با توجه به مطالعات و بررسی انجام شده، مشخصا کدام آثار تاریخی در تبریز در آستانه تهدید قرار دارند؟ اظهار کرد: سال ۱۴۰۲ مطالعاتی روی خانه تاریخی «علی مسیو» توسط غلامی و همکاران (۱۴۰۲) انجام شده است که نشان میدهد ایمنی لرزهای مطابق دستورالعملهای DPCM ایتالیا را در دو سطح یک (رویکرد دستی مبتنی بر نیرو) و سه (عددی) ارزیابی میکند و نشان میدهد این بنای آجری در منطقه ۳ در حالت حد نهایی ایمن نیست، اما در حالت حد آسیبپذیری ایمنی مناسبی را نشان میدهد.
بنابراین اگر در نزدیکی همین خانه، ساختوسازهایی را داشته باشیم که ملاحظات یاد شده رعایت نشود، میتواند این خانه را به سمت ناپایداری ببرد.
او اضافه کرد: مطالعات و گمانههای حفاری خطوط مترو تبریز نشان میدهد یکی از این خطوط در راستای حفاری از بافت مرکزی تبریز عبور میکند؛ جایی که بیشترین آثار تاریخی تبریز در آن واقع شده و نزدیک به بازار جهانی تبریز است.
مقایسه آزمایشها بر اثرات این حفاریها و گمانههای اکتشافی در امتداد خط مترو، در سازههای فولادی، بتن و معمولی (سازههای میراثی و تاریخی در این دسته قرار دارند) نشان میدهد که سازههای بتنی و فولادی به خوبی میتوانند امواج انتشار یافته از حفاریها را تحمل کنند و آنها را به بخشهای زیرزمینی و یا طبقات بالا انتقال دهند، ولی در سازههای معمولی که سازه های میراثی در این گروه جای دارند، این امواج مستقیماً می توانند سطح همکف و پایه دیوارهای خاکی را مورد هدف قرار دهند که باعث آسیبپذیری سازهها میشود که هر چند ممکن است اثرات آن در لحظه دیده نشود، اما در نهایت بعد از چند سال فرو بریزد.
این زمینشناس ادامه داد: بحث دیگر مقاومسازی است. خانههای تاریخی را در پهنه دشت تبریز و در شهر تبریز داریم، مثل خانههای «امیرکبیر»، «امیر نظام گروسی» (موزه قاجار)، ساختمان شهرداری و همچنین خانههای «بهنام»، «گنجهایزاده» و «حریری» و خانههای دیگری از این طیف که در پهنههای لرزهخیز تبریز قرار دارند.
طبیعتاً نمیتوان این سازهها را که بسیاری از سازههای تاریخی آن در مناطق ناپایدار قرار دارند، جابجا کرد ولی با بهرهمندی از تیم های متخصص در علوم زمین، عمران و معماری می توان همانند ایتالیا این سازهها را مدیریت و مقاومسازی ساختمانها را به نحو مطلوب اعمال کرد.
عضو هیأت علمی گروه میراث طبیعی پژوهشگاه میراث فرهنگی افزود: این خانهها مثل بدن، که هر سال چکاپ میشود باید بررسی شوند و ناپایداریهای آنها چک و گزارش شوند. در این صورت میتوان به دادهها و اطلاعاتی برسیم که با مطالعات حوزه آکادمیک مقایسه کرد و دید چه ارتباطی می توان برقرار کرد تا نسخه اولیه در پایداری را داشته باشیم و بر آن اساس به مقاومسازی بپردازیم.
او درباره دیگر سازههای در خطر این منطقه، گفت: براساس شواهد زمین ساختی در خاستگاه سازه مسجد «عون بن علی» در کوه عینالی، ترک خودردگیها در حتی ستونهای این سازه به خاطر ناپایداریهای زمین در ارتباط با حرکات امتداد لغزِ گسل شمال تبریز است.
این بنا بسیار مورد علاقه دانشجویان و علاقمندان به سازههای سنگی واقع در ارتفاعات است و از سویی در گذر زمان، هسته شکل گیری تفرجگاه مردم از پناهگاه کوهنوردان گرفته تا مرکز هدف کوهپیماییهای خانوادگی شده است که لازم است پایداری آن مدیریت شود و البته باید مطمئن شد تا مرمتها در جهت درست و منطبق با ناپایداریهای زمین پیش میرود یا خیر که همان بحث هماهنگی مرمت با رشتههای علوم زمین و به خصوص تکتونیک جنبا و ژئوتکنیک است.
این زمینشناس در ادامه با تاکید بر الزام تسلط بر علوم مهندسی و مرمت برای حفظ بناهای تاریخی که در مناطق ناپایدار قرار گرفتهاند، گفت: یکی از نقاط ضعف ما این است، که مرمتها و فعالیتهایی از این دست همگام با مطالعات مهندسی انجام نمیشود، اگر این چنین باشد خیلی هوشمندانه و با دادههای مهندسی میتوانیم سمتوسوی مرمتها را بهینه کنیم و مشخص کنیم از چه مواد اولیهای و در کدام راستا میتوانیم برای بحث پایداری و مرمت استفاده کنیم.
عضو هیأت علمی گروه میراث طبیعی پژوهشگاه میراث فرهنگی با بیان اینکه در کشور از نظر قوانین و آییننامه ساختوساز در مناطق زمینلرزهای خوشبختانه کمبودی وجود ندارد و تقریباً مواد قانونی در تمام زمینهها موجود است، تاکید کرد: لازم است مدیریت در اجرا بیشتر شود و فعالیتها خارج از حوزه نظام مهندسی و نظرات متخصصان سازه و علوم زمین صورت نگیرد.
این پژوهشگر اضافه کرد: حلقه گمشده مد نظر ما همکاری بین افرادی است که در این حوزه کار میکنند، از جمله مرمتگران و تاریخشناسان حتماً به استعلام مطالعات مهندسی لینک شوند و از ابتدا هماهنگ باشند و بعد اقدامات بعدی را انجام دهند.
صادقی فرشباف گفت: در تمام کشورهایی که با این چالش درگیر هستند، مثل ژاپن که شدیداً بحران زمینلرزه دارد و یا ایتالیا، مطالعات را پایه و معیار قرار میدهند و آن را در طرحهای پژوهشی، شخصیسازی و بومیسازی میکنند که نتیجه علمی و اجرایی به دست میآید که به صورت کاربردی میتوانند کار مرمت شهرسازی و مقاومسازی را انجام دهند.
ما هم از چند سال پیش این رویه را آغاز کردهایم، مطالعاتی که با همکارانم در سال ۲۰۱۹ روی گسل تبریز و براساس تکتونیک و حرکات زمین انجام دادهایم، نشان میدهد چه نقاطی کاندیدهای ناپایداری زمین هستند.
این داده ها، منجر به ایجاد نقشه معیار می شود و پهنههای که در آنها، مناطق شهری جانمایی شوند میتواند ایده را بدهد که دقیقاً کدام مراکز تاریخی در معرض ریسک و بحران قرار دارند و از همین الان میتوانیم چاره مدیریتی و راهبردی درنظر بگیریم.
این پژوهشگر میراث زمینشناسی بیان کرد: هدف ما این است که این مطالعات را براساس پارامترهای جدید و در مقیاسهای دقیقتر مشخص کنیم، مسلما زلزله چیزی نیست که ثابت باشد و باید هر لحظه مانیتورینگ شود. دادههای ما نیز در محدوده دشت تبریز و مناطق اطراف آن تکمیلتر میشود و لذا با دید بهتری نسبت به ناپایداریها خواهیم رسید.
بر این اساس، تاکید میشود به مقالات معتبری که در ژورنالهای معتبر چاپ میشوند و مطالعات و خروجیهای حاصل از چندین سال زحمت پژوهشگران استناد کنیم. مطالعات علمی در این مقیاس در پروژههای کاربردی و کوتاه مدت سازمانی انجام نمیشود و معمولاً حوزه آکادمیک است که آنقدر با علاقه به این موضوعات میپردازد، اما مهم این است که مطالعات را دریافت کنیم و در صنعت و دیگر بخشها، کاربردی کنیم و از آن، ایده بگیریم و هرجا لازم شد این مطالعات را بهروزرسانی کنیم.
مهم داشتن ایده است، خیلی وقتها کوچکترین دید را از این مطالعات نمیگیریم، مثلا در مطالعات شمال تهران نشان داده شده است که کدام قسمتها لرزهخیز هستند، اما در توسعه شهری تهران به این مقالات استناد و توجه نشده است. باید به این گپ و فاصلهای که وجود دارد توجه شود تا بخش زیادی از این چالشها مدیریت شود.