به گزارش تریبون تبریز، اما در حقیقت، از دل آن آوار و غم، شکوهی از همدلی و نوعدوستی برخاست؛ آذربایجانیهای مهربان ساکن دیگر مناطق و البته مردم سایر نقاط کشور، با قلبی سرشار از محبت، راهی ارسباران شدند؛ دستانی که به جای سنگ، نان و آب به صاحبان خانههای ویران شده رساندند و چشمانی که به جای گریه، امید را به دلهای شکسته خانوارها بخشیدند.
این روزها، ۱۳ سال از آن روزهای تلخ دهه سوم مرداد ماه ۱۳۹۱ میگذرد اما یاد جانباختگان منطقه قرهداغ همچنان در قلبهای ما زنده است و صدای تپش آن لحظات، هنوز در گوشمان جاری است زیرا مرداد ۱۳۹۱ تنها یک ماه حادثهخیز در تقویم نیست بلکه یادآور استقامتی است که آذربایجان را دوباره سرپا کرد و درسی برای ما داد تا خانههایمان را مقاومتر و دلهایمان را مهربانتر کنیم.
بنا بر اظهارات مدیرکل بنیاد مسکن آذربایجان شرقی مبنی بر مقاومسازی حدود ۵۴ درصد روستاهای این استان و بازسازی ۳۰ هزار واحد مسکونی مناطق زلزله زده ارسباران اما، آنقدر راه پُرپیچخمی در مقوله مقاومسازی مساکن مردم داریم که معلوم نیست کِی به نتیجه برسد ولی کاش تا آن موقع زلزلهای به سراغمان نیاید…
مدیریت بحران در روزهای بحرانی به درد مردم نمیخورد!
در زلزله ارسباران که در مناطق شهری و روستایی ورزقان، اهر و هریس رُخ داد از نظر اطلاعرسانی در ساعات اول وضع نابسامانی به وجود آمد که دلیل آن وضع نابسامان، اعلام یک خبر محلی اشتباه مبنی بر “نبود هرگونه تلفات در این زلزله بود که موجب کمتوجهی به این رخداد در ساعات اولیه به ویژه در رسانه سراسری گردید و متاسفانه به دلیل حماقت برخیها در عدم مسئولیتپذیری اجتماعی، حساسیت و عصبانیت بعضی از مردم در پهنه زلزلهزده را به دنبال داشت، البته رسانهها در روزها و ماههای بعد از وقوع زلزله به درستی تلاش کردند تا این اشکال را جبران کنند اما واقعیت این است که هرچه اتفاق میافتد باید عیناً و بدون ملاحظات کلیشهای به مخاطب انتقال داده شود.
متاسفانه دولت وقت محمود احمدینژاد در آن زمان در کمال تعجب اعلام کرد در مدت ۴۰ روز، بناهای ویرانشده تکمیل و تا قبل از شروع فصل سرما به مردم تحویل خواهند شد اما محقق نشدن بهموقع این وعده نیز مزید بر علت شد و بیاعتمادی و اختلال در فرآیند بازسازی را در پی داشت.
مدیریت بحران تنها موضوعی است که در روزهای بحرانی به درد نمیخورد به طوری که ارتباطهای موبایل در روستاهای سانحه دیده تا یک هفته بعد از وقوع زلزله برقرار نشد اما خوشبختانه گاز منطقه به طور مطلوب مهار و از بروز خسارات جدی از این منظر ممانعت بهعمل آمد.
از نکات قابل توجه در این حادثه علاوه بر عدم هماهنگی بین دستگاههای خدمترسان به مردم و آشفته بازار ناشی از بیخانمانی ساکنان روستاهای صعبالعبور و محروم، تخریب و تعطیلی بیمارستانهای جدیدالتاسیس در شهرستانهای هریس و اهر بود که در آن ایام حدود ۱۱ ماه از افتتاح و آغاز بکار مراکز درمانی سپری شده بود به نحوی که خدمات بهداشتی حادثهدیدگان زلزله در محوطه حیاط این بیمارستانها به آسیبدیدگان ارائه گردید و موجب تعجب افکار عمومی شد.
زنگ خطر برای روستاهای غیرمقاوم کشور به صدا درآمد
یک کارشناس زمین شناسی و مخاطرات زیست محیطی با اشاره به این که زمین لرزه منطقه اهر، ورزقان و هریس با بزرگی ۶،۳ ریشتر جزو زلزلههای با بزرگی متوسط محسوب می شود گفت: معمولاً اینگونه زمین لرزهها در سطح جهان کشته ندارند و حتی خسارت زیادی هم به بار نمی آورند اما متاسفانه این زلزله در ایران باعث خرابی ۲۰۰ روستا در حد ۲۰ تا ۱۰۰ درصد گردید که علل آن باید مورد آسیبشناسی قرار گیرد.
محمدجواد بلورچی افزود: تخریب اکثریت روستاها با یک زلزله متوسط، ناشی از رعایت نکردن نکات ایمنی در ساخت و سازها حکایت دارد، در واقع در این مناطق زلزله موجب مرگ افراد نشده بلکه ویرانی ساختمانها، موجب مرگ و میر مردم ساکن روستاها و حتی شهرها میگردد.
وی اضافه کرد: تخریب گسترده این زلزله در منطقه ارسباران نشان داد که باید تلاش کنیم تا در ساخت و سازهای مناطق شهری و روستایی ضوابط آیین نامه مقاوم سازی ساختمان های کشور رعایت شود تا با بروز یک زلزله متوسط، خرابی زیادی به بار نیاید.
بلورچی با اشاره به اینکه طبق تحقیقات به عمل آمده، آن دسته از خانههای روستاهایی که به صورت ۱۰۰ درصد تخریب شدند، خشتی و گِلی بودند تاکید کرد: ولی اگر این خانه ها با رعایت کامل اصول ایمنی ساخته می شدند هیچگاه تخریب نمی شدند لذا این موضوع یک زنگ خطر مهم برای تمام روستاهای دارای بافت خشتی کشور است که بازسازی نشده اند.
وی درباره مشخصات زمین لرزه اهر، ورزقان و هریس یادآور شد: مُسبب بروز این زلزله، گسل گوشهداغی بود که طول آن ۱۵ کیلومتر و خطَهای شکستگی های آن بدون جابهجایی ۲۰ کیلومتر است لذا گسل گوشهداغی که روی کوه گوشه داغی در حد فاصل جاده اهر – ورزقان واقع است، یک گسل شرقی – غربی است و در هنگام بروز زلزله دو سمت گسل جا به جا شده و این جابه جایی انرژی تخریب را به زمین های مجاور وارد کرده است.
زیرساختهای مسکونی کشور مناسب مواجهه با زلزله نیست
مرداد ۱۳۹۱، آفتاب عصرگاهی بر کوههای اهر، هریس و ورزقان میتابید اما هیچکس نمیدانست که تنها چند ساعت بعد، زمینِ آرام این دیار به لرزه خواهد افتاد و تاریخش با غم گِره خواهد خورد.
اساسی ترین درسی که مردمان آذربایجان از زلزله ارسباران آموختند این بود که مقررات ملی ساختمان به طور کامل رعایت شود و علوم مهندسی در ساخت و سازهای شهری و حتی روستایی جدی گرفته شود.
همانگونه که ۱۳ قبل همگان شاهد بودند بسیاری از خانه ها به ویژه در مناطق روستایی تخریب شده و تنها یک خانه در روستای باجاباج – با بیشترین واحد مسکونی تخریب شده زلزله ارسباران – سالم مانده بود که آن هم به این دلیل بوده که نه به طور کامل بلکه تا حدودی مقررات ملی ساختمان در ساخت آن رعایت شده بود!
زلزله ارسباران به رغم خسارت جارنی و مالی نسبتاً قراروان اما، درس های بزرگی به ویژه برای مدیران و سازندگان ساختمان های مسکونی و اداری داشت و همانا مرگ فقط برای همسایه نیست و باید در همه حال آمادگی مقابله با اینگونه بلای طبیعی را داشت اما به راستی در این روزها چقدر در برابر زلزله آماده هستیم و زیرساختهای مناطق شهری و روستایی تا چه میزان می توانند در مقابل زلزلهای همانند زلزله مرداد سال ۱۳۹۱ ارسباران و حتی کمتر از آن مقاوم باشند!؟ و به همین علت است که زلزله ورزقان، اهر و هریس را میتوان یک تلنگر جدی به نامسئولانی دانست که باید برای احداث ساختمانهای مقاوم برای مردم ما همت کنند تا همگی در برابر زلزله آمادگیهای حرفهای را داشته باشیم.
بدین ترتیب، هزار راه نرفته در مورد زلزله وجود دارد که متأسفانه در کشور ما طی نشده و حتی برای آن برنامه ریزی خاصی هم صورت نگرفته است در حالی که آموزش مداوم مردم که در سایر کشورها به یک ضرورت تبدیل شده، همچنان مورد غفلت مسئولان ما قرار گرفته و زیرساختهای شهری در مواجهه با زلزله کافی و مناسب نیست زیرا فقط امروز را میبینیم و برای دیدن فردا، هنوز خوابآلودیم!