چهرههای مهم ادبیات مرثیه، کمتر در ادبیات رسمی مورد توجه قرار گرفتهاند. کمتر کسی است که به عمق زیبایی و شکوه ادبی مرثیهها و نواهای ترکی، دست یافته باشد.
بعید است کسی از پیر و جوان گرفته تا دانشجو و حتی معلم ادبیات چیزی از صافی و سعدی زمان بداند. بهدلایل مختلف؛ شاید یک دلیلش بیاعتنایی نهادهای فرهنگی یا بیتوجهی رسانهها باشد، شاید هم تفاوت زبان این شاخه ادبی با ادبیات کلاسیک به غربت مرثیهسرایان تبریز و آذربایجان دامنزده است.
شماری از چهرههای مهم ادبیات آئینی تبریز را که شعرشان بیشترین بسامد را در فضای مرثیه دارد، گرد آوردهایم. شاعرانی که یک عمر به دور از تجملات و منیّتها ماندگارترین ابیات را در توصیف نهضت اهل بیت علیهمالسلام سرودهاند:
نیّر تبریزی، مجتهد مرثیهسرا
میرزامحمدتقی حجتالاسلام متخلص به «نیّر» سال ۱۲۱۱ شمسی در تبریز متولد شد. نیّر از فقها و مجتهدان مهم روزگار قاجار بود اما گویا نام کوچک این شاعر (حجتالاسلام) باعث شده جایگاه علمی وی بهدرستی در میان برخی از مخاطبان ادبیات، برجسته نباشد.
بیش از ۳ هزار بیت شعر در قالب مثنوی، قطعه و غزل، میراث ادبی نیّر تبریزی است که از میان آنها «آتشکده» بسیار مورد توجه محافل عزاداری اهل بیت (ع) است. دیوان نیّر سال ۱۳۸۶ توسط مرحوم دکتر بهروز ثروتیان منتشر شد. این مجتهد ادیب، سال ۱۲۷۷ شمسی در تبریز درگذشت اما بنا بر وصیت، جنازهاش در نجف اشرف مدفون شد.
حاج رضا صراف تبریزی، نابغه مرثیهسرایی
صراف، در سال ۱۲۳۳ شمسی در محله راستهکوچه تبریز دیده به جهان گشود. 12 ساله بود که پدرش را از دست داد و به ناچار برای گذران زندگی به شغل پدرش یعنی صرّافی روی آورد. (شاید هنوز هم بتوان در راستهبازار تبریز، یادی از کار و کاسبی صراف را در «تیمچه حاج سیدحسین» پیدا کرد.) در حین فعالیت تجاری به ادبیات فارسی و عربی روی آورد و همین موضوع او را با محافل علمی و ادبی آشنا کرد.
از صراف، حدود ۲ هزار و ۵۰۰ بیت شعر بهجا مانده که نیمی از آن مربوط به مراثی و مدایح اهل بیت (ع) است. استاد شهریار از او چنان متاثر گردیده که او را بهعنوان یکی از نوابغ ادبی آذربایجان مورد ستایش قرار داده است. صراف در ۵۴ سالگی پس از طی یک دوره آسم شدید در تبریز چشم از جهان فرو بست.
عبدالرحیم شباهنگ، دیپلمات مرثیهسرا
شباهنگ از مرثیهسرایانی است که سالها حضور جدی در اقتصاد و سیاست داشت. وی سال ۱۲۴۳ هجری شمسی در تبریز دیده به جهان گشود از سالهای جوانی به عنوان یک تاجر خوشنام در تبریز و استانبول فعالیت میکرد. مدتها در استانبول بود و بعد از آن،در تهران حضور یافت.
شباهنگ، در دو دوره انتخابات مجلس دهم و یازدهم شورای ملی، نماینده مردم تهران بود. او در تمام سالهایی که در عرصه اقتصاد و سیاست حضور داشت، مرثیه اهلبیت (ع) را سرود. تخلص معروف شباهنگ «هندی تبریزی» است.
شباهنگ، بیش از ۱۰۰ سال عمر کرد و تا زمانی که در قید حیات بود هرگز اشعارش را چاپ نکرد. این شاعر سال ۱۳۴۵ شمسی درگذشت. مجموعهای از سرودههای وی سالها پیش با عنوان «آوای شباهنگ» منتشر شده است، متاسفانه عکسی از شاعر آئینی، نیافتیم.
کریمآقاصافی، حرّ ادبیات مرثیه
بیراه نیست صافی را «حرّ ادبیات مرثیه» بنامیم. او سال ۱۲۶۱ شمسی در خانواده متمولی در محله نوبر تبریز دیده به جهان گشود. وی از همان سالهای نخست جوانی به تجارت شراب مشغول بود. در عین حال، قریحه ادبی خوبی هم داشت. اما نه اهل مرثیه بود و نه ارتباطی با محافل مذهبی داشت.
روایتهای شفاهی که به تحول روحی صافی اشاره دارد هنوز در میان هیاتیهای تبریز معروف است. گفته میشود، شاعر در عاشورای یکی از همین سالها در مکاشفهای از صدقیه طاهره (س) شنیده که: «صافی، این شعرها بس است، برای مصیبت پسرم هم شعری بگو» همین توصیه او را چنان شاعر را دگرگون میکند که به فاصله چند سال، نام وی در زمره یکی از مهمترین شاعران ادبیات مرثیه جای میگیرد.
شعر معروف «بیرگوندی بوگون ملکلر آغلار / زهـرا بـاش آچوب پیمبر آغلار» که معمولاً نوحه ثابت عزاداری تبریز در ظهر عاشوراست، از صافی است.
عبدالعظیم ذهنیزاده تبریزی
مرحوم ذهنیزاده در سال ۱۲۷۴ شمسی در محله چوستدوزان تبریز چشم به جهان گشود. ذهنیزاده، قریحه و استعداد ادبی خود را در سالهای نوجوانی نشان داد. استعدادی که در کنار آموزههای مذهبی و ادبی پدر، ظهور مرثیهسرایی بزرگ را نوید میداد. پختگی کلام و ترسیمهای هنری زیبا و گویا از واقعه کربلا از مشخصههای بارز شعر مرحومذهنیزاده است.
این شاعر در اسفند ۱۳۵۹ در تبریز درگذشت و در آرامستان وادیرحمت به خاک سپرده شد.
میرزا یوسف شهابتبریزی
شهاب، سال ۱۲۷۶ شمسی در محله کوچهباغ تبریز به دنیا آمد. کودکی او در فضای دوره مشروطیت طی شد و همین امر، تاثیر چشمگیر در فضای شعر و مرثیهاش داشت.
معروف است که شهاب همه ساله با سلوک خاصی به استقبال محرم میرفت. چهل روز مانده به محرم جز غذایی ناچیز، نمیخورد و بیشتر در عبادت و خلوت خود سیر میکرد. این شاعر دلسوخته در اوج شهرت و بلوغ ادبی در ۵۱ سالگی درگذشت و در گورستان قدیمی محله کوچهباغ تبریز به خاک سپرده شد.
این آرامستان امروز پارک شادی است و آرامگاه شهاب، تنها گور بهجای مانده از آن مجموعه تاریخی است. دیوان اشعار دو جلدی مرحوم شهاب بارها در تبریز و تهران منتشر شده و مورد استقبال قرار گرفته است.
سعدی زمان، روای «مرثیه مستند»
سیدرضا حسینی (سعدی زمان) سال ۱۲۸۹ شمسی در محله قدیمی منجم تبریز چشم به جهان گشود. ادبیات عربی و فارسی، علوم و معارف دینی را در حوزه علمیه تبریز فرا گرفت و مدتی بعد در اداره ثبت اسناد مشغول به کار شد.
«کَنزالحسینی» نخستین اثر این مرثیهسرای ماندگار تاریخ روضه است. او در طول ۷۶ سال عمر پرخیر و برکت خود، جز برای آستان اهلبیت (ع) شعری به زبان نیاورد و سرانجام پس از یک دوره بیماری در سال ۱۳۶۵ در تهران درگذشت و در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد. دلیل اهمیت شعر سعدی زمان، تاثیر عمیقی است که وی در شاعران همدوره و بعد از خود گذاشتهاست.
سبک نوحهسرایی سعدی زمان، براساس مستندنگاری است. یعنی اشعار او در کنار بعد عاطفی و شعری خود دارای سندیت تاریخی نیز است.
حسین صحاف تبریزی، شاعری که رشک شهریار را برانگیخت
صحاف، سال ۱۲۹۰ شمسی در تبریز بهدنیا آمد. دوران کودکی را در مکتبخانههای معروف تبریز به آموختن ادبیات پرداخت. نوجوانی و جوانی را در محضر آیتالله شهیدی و اسماعیل امیرخیزی گذراند.
سرودن شعر را از ۱۴سالگی آغاز کرد. گلشن شهدا، رهروان حقیقت و شورش کربلا از جمله آثار این نوحسرای تبریزی است. شعر معروف «نئجـه قان آغلاماسون داش بـوگون / کسیلیب یئتمیش ایکی باش بوگون» که ظهرهای عاشورا در دستجات تبریز خوانده میشود، از همین شاعر است.
شاید بهتر باشد برای معرفی صحاف، به مقدمهای اشاره کنیم که استاد شهریار بر دیوان این شاعر نوشته است: در چندین بار ملاقات که افتخار زیارت آقای صحاف را پیدا کرده و از قند گفتارشان برخوردار گشتم، ایشان را خیلی نزدیک به کمال صنعت شعر یافتم. این بنده تا کنون خیلی نادر اتفاق افتاده که به شاعری -هر قدر هم دانا و توانا باشد- رشک ببرم. یعنی هنر واقعی خود جهان صفایی است که اصلا رشک و حسد در آن جا وجود ندارد… من با یک بیت لطیف که از دیگران باشد بیشتر عشق میورزم تا با بیت دیگر همپایه آن که از خودم باشد اما در مطالعه این کتاب از شما چه پنهان، شراره رشگی در اعماق روح آزمند و جان آرزومندم برق زد.
صحاف، سال ۱۳۶۲ شمسی به سرای جاوید شتافت. پیکر او با شکوه و جلال از سوی مردم تبریز تشییع و در قبرستان ستارخان تبریز به خاک سپرده شد. با توجه به طرح عمرانی که در آرامستان سرخاب در نظر گرفته شده، ساماندهی و تکریم مقبره این شاعر از هماکنون باید مورد توجه مسوولان امر باشد.
حسین شانی تبریزی
شانی، در سال ۱۲۹۰ هجری شمسی در تبریز دیده به جهان گشود. در جوانی به مشهد مهاجرت کرد و تا پایان عمر در همین شهر حضور داشت.
وی، عمری در تنگدستی به سر برد. مدتی در کارخانه قند مشغول بهکار بود و به علت فضای طاقتفرسای کار در سال ۱۳۲۹ شمسی با ابتلا به بیماری سل، بدرود حیات گفت.
شانی بسیاری از شاهکارهای خود را در همان سالهای نخست جوانی خلق کرده است. متاسفانه از این شاعر تصویر قابلارائهای در دسترس نیست.
میرزا احمد سهیلیتبریزی، مرثیهسرای شهید
میرزا احمد سهیلیتبریزی، شاعر و مبارز مشروطهخواه تبریزی از دیگر قافلهسالاران مرثیهسرایی آذربایجان است. تاریخ تولد این شاعر در منابع تاریخی ثبت نشده است.
وی در سال ۱۳۲۱ تعدادی از غزلیات خود را منتشر کرد اما عمده سرودههای گرانسنگ وی در عین زیبایی و ماندگاری، پراکنده گزارش شده و در بستر منسجمی منتشر نشده است.
سهیلی در پی اشغال تبریز بهدست نیروهای روس به همراه ثقهالاسلام در عاشورای ۱۳۳۰ قمری دستگیر و به شهادت رسید. از این مرثیهسرا، جز تصویر ناخوشایندی از دار شهادت، عکسی نیافتیم.
حاج حیدر خوندل
حاج حیدر شبگرد، متخلص به «خوندل» سال ۱۳۰۴ هجری شمسی در محلّه اهراب تبریز دیده به جهان گشود. مدتی در تحصیل مکتبخانه بود و در اوان نوجوانی در یک مغازه کفاشی مشغول به کار شد. با این حال، مشغلهها و مشکلات زندگی او را از مطالعه و علمآموزی غافل نکرد. تسلط کافی بر زبان عربی، مطالعه مقاتل معتبر، اهتمام به قرآن و نهجالبلاغه و در کنار آن، اخلاق نیکو و صفای درونی از ویژگیهای بارز خوندل شمرده شده است.
وی در سال ۱۳۸۳ بر اثر سکته مغزی دار فانی را وداع گفت و در آرامستان امامیه به خاک سپرده شد.
میرزاعلی خیابانی دلخون
از تاریخ دقیق تولد این شاعر اطلاعی ثبت نشده است. آنطور که در برخی منابع ذکر شده وی از سالهای نوجوانی، در حوالی میدان قطب، دکان عطاری داشت و منزلش هم در «میدان قطب» در کوچهای که هنوز به نام «دلخون» نامیده میشود- بود.
هیات عزاداران دلخون نیز توسط او در محله خیابان پایهگذاری شده است.
وی در سال ۱۳۰۵ هجری شمسی درگذشت و در گورستان آشتوکن (محل کنونی مدرسه شهید خیابانی) به خاک آرمید.