به گزارش تریبون تبریز، تبریز به عنوان مرکز استان آذربایجانشرقی شهری است واقع در یک منطقه کوهستانی که هر چند به زمستانهای سرد و سخت خود ( البته در گذشتههایی نه چندان دور) مشهور و معروف است، اما خشکسالی چند سالی است که گریبان این شهر و مردمانش را مانند سایر نقاط کشور به سختی فشرده و کودکان کم سن و سال تبریزی دیگر مانند پدر و مادرانشان خاطرات سفید و برفی زمستانی ندارند و از زمستان تبریز تنها سردی و خشکی هوایش مانده و بارش هر از گاه برف و بارانی نصف و نیمه.
با این حال میانه دی امسال بود که با آشتی دوباره ابرهای سیاه زمستانی با تبریز، چشم مردمان این دیار به نخستین برف زمستانی روشن شد و ظاهرا از آنجایی که خشکسالیهای اخیر و کاهش بارندگیها موجب تغییر ذائقه و آمادگی مسئولان و مردم در قبال چنین پدیدههای طبیعی شده، ادارات تبریز برای جلوگیری از بروز بحران با همین نیمچه بارش برف با تاخیر شروع بکار کردند، تصمیمی که به دلیل تاخیر در اتخاذ و اعلام آن تنها دقایقی پیش از آغاز بکار ادارات و سازمانها، عملا بجای کاهش مشکل موجب افزایش مشقت کسانی شد که بی خبر از نیت دستگاهها و مسئولان تصمیمگیر مانند هر روز و در ساعات معمول خانه را به مقصد محل کار ترک کرده بودند.
البته نخستین بارش برف زمستانی امسال تبریز با وجود همین سوء مدیریتها و آشکار شدن ضعف زیرساختهای این شهر برای مقابله با شرایط بحرانی نیز با حداقل چالشها به خیر گذشت و اوایل بهمن و به طور دقیق از شامگاه سه شنبه سوم بهمن بود که رخت سنگین و سپید برف برای دومین بار بر تن تبریز نشست، برفی که خبر پاقدم سنگین آن را هواشناسی از روزها قبل اعلام عمومی کرده بود و به طور حتم جزئیات چنین پیشبینی برای اتخاذ تدابیر لازم در اختیار دستگاهها و نهادهای دخیل در مدیریت بحران نیز قرار گرفته بود.
قفل کردن خیابانهای تبریز و زندانی شدن شهروندان در داخل خودروها برای چندین ساعت
دومین بارش برف زمستانی تبریز از ساعات پایانی سهشنبه آغاز شد و پس از قطع شدن در صبح چهارشنبه مجددا از ظهر همان روز تشدید شد، البته تا اینجای داستان تبریز یک روز معمول زمستانی همانند سالهای دور را تجربه میکرد اما شرایط از زمانی بحرانی شد که با پایان ساعات اداری و آغاز موج ترافیک بعد از ظهر، این شهر به یکباره در گرداب ترافیکی و راهبندانی فرو رفت که شهروندانش از هر سمتی برای فرار از آن تلاش میکردند، پس از چند ساعت سرگردانی دوباره به همان محدوده قبلی مرجوع میشدند و بدتر از آن بحران فلج شدن مدیریت بحرانی بود که عملا اثری از آن در بعد از ظهر چهارشنبه چهارم بهمن ۱۴۰۲ در سطح شهر تبریز وجود نداشت.
بروز چنین شرایطی باعث انتقاد شدید شهروندان از عملکرد نهادهای خدمات رسان به ویژه شهرداری شد چرا که بر خلاف هیاهوی رسانهای که از مدتها قبل در خصوص آمادگی این مجموعه برای مدیریت چنین شرایطی با روشهای چون محلول پاشی به راه افتاده بود، در بزنگاه برفی چهارشنبه مناطق مختلف شهرداری یک به یک و در همان ساعات اولیه گره خوردن کلاف ترافیکی تبریز بدلیل برف و یخبندان اعلام کردند که ذخایر محلول آنها به اتمام رسیده و راه گشوده شدن این گره کور را در امر کردن شهروندان به عدم تردد در سطح خیابانها و معابر اعلام کردند.
به هر ترتیب چهارم بهمن ۱۴۰۲ آزمونی سخت برای شهرداری تبریز بود که شواهد و قرائن میدانی از مردودی هوشیار و مجموعه تحت مدیریت وی در این امتحان خبر میدهد، البته نباید از حق گذشت که با وجود حواشی پس از این بحران شهردار تبریز بارها بخاطر مشکلات به وجود آمده برای شهروندان گردن کج و عذرخواهی کرد و بجای فرافکنی و گرفتن انگشت اتهام به سمت دیگران، مسئولیت وضعیت نامطلوب به وجود آمده را مستقیما متوجه خود دانست، اما ظاهراً دیگر شریک تقصیر و مسبب بروز چنین وضعیتی چاره را در فرار رو به جلو و وارد شدن از در طلبکاری یافته است.
شورای شهر ۱۳ نفره فعلی تبریز، در واکنش به وضعیت نابسامان تبریز در بحران برفی ابتدای بهمن جلسه اضطراری تشکیل داد که آن هم بیشتر به یک دورهمی شبیه بود تا جلسه ای اضطراری چرا که این جلسه به دلیل حضور تنها ۶ نفر از اعضا به صورت غیررسمی برگزار شد و گویا برخی از اعضای شورا بنا بر مصلحتهای فردی و حزبی ترجیح داده بودند بارش برف تبریز را از خودروهای شاسی بلند یا کنار شومینه به تماشا بنشینند و جلسه ۶ نفره شورا با شهردار نیز خروجی جز حواشی و برخی حرکتهای پوپولیستی و عوام فریبانه نداشت.
البته از شورانشینانی که یا به دنبال تصاحب اتاقهای آفتابگیر ساختمان غصب شده از شهرداری مستاجر منطقه پنج در خیابان فرشته و تکمیل تزئینات و دکوراسیون داخلی آنها هستند و یا موضوعات مهم حوزه مدیریت شهری تبریز را قربانی تسویه حسابها و دعواهای فردی و حزبی خود در جلسات شورا میکنند، بیش از این هم انتظاری نیست، شورایی که اعضای آن بیشتر به دنبال قرار گرفتن در قاب عکس و فیلم رسانهها و نطق کردن در خصوص وعدههای غیرقابل تحقق هستند، اما در بحرانیترین وضعیت شهر هیچ عکس و تصویر و مستندی از حضور میدانی آنها یافت نمی شود و ساعتها پس از فروکش کردن بحران و آن هم برای خارج شدن از زیر فشار افکار عمومی و انتقادات رسانهها، بجای اینکه پاسخگوی عدم عمل به وظایف قانونی خود باشند، سُرنا را از سر گشادش می نوازند و در یک فرار رو به جلو خود در مقام پرسشگری بر میآیند، انگار نه انگار که شورای شهر وظیفه تصمیمسازی در حوزه مدیریت شهری و نظارت بر حسن اجرای امور را دارد.
سرباز تنها در میدان روز برفی تبریز
و چنین است که همگان معتقدند مدیریت شهری رها شده تبریز مرثیهای اندوه بار برای شهر اولینهاست و مدیریت کنار شومینهای و پرسشگری به جای پاسخگویی در مقابل مردم تبدیل به یک همهگیری مزمن در میان برخی مدیران استان به ویژه در شورای شهر تبریز شده غافل از اینکه افکار عمومی به خوبی تفاوت چنین نمایندگان شورا و مدیران منفعلی را با سرباز وظیفهای که به تنهایی در میدان کمک به همنوعان آستین همت بالا میزند، به خوبی متوجه میشوند و دیگر اظهارات و نوشتههای مطالبهگرانه برخی چهرهها به ویژه از نوع اعضای شورای شهر در فضای مجازی ترفندی نخ نما شده و فرار رو به جلو است که نمیتواند از مسئولیت و نقش آنها در چالشهای جامعه بکاهد.
موضوعی که در واکنشهای تند مخاطبان به نوشتههای عوام فریبانه و پوپولیستی برخی شورانشینان پس از جلسه غیررسمی با هوشیار شهردار تبریز به وضوح قابل رویت است و از آنها استدعا کرد که اگر از امور و بده بستانهای فردی و حزبیشان بنام شورا فارغ شدند، گوشه چشمی هم به تبریز بینوا و شهروندان مستأصل از مدیریتهای منفعل داشته باشند تا شاید بتوان سنخیتی بین سخنان و اظهارات شیک و مجلسیشان با تصمیمات و اقدامات فشل و بلااثر در قامت اعضای شورای شهر برقرار کرد.