به گزارش تریبون تبریز، امروز، در عصر رسانه و گسترش آگاهی عمومی، مداحان و شاعران جوان که نقش مهمی در انتقال پیام عاشورا به نسل جدید دارند، مسئولیت سنگینی بر عهده دارند؛ اینکه چگونه این واقعه را روایت میکنند و چه تصویری از امام و یارانش در ذهن مخاطب شکل میدهند، میتواند عمق باور و جهتگیری فکری جامعه را برای سالها تحت تأثیر قرار دهد.
حماسهای که با آگاهی آغاز شد، باید با آگاهی هم روایت شود
حضرت سیدالشهدا (ع) با علم و بصیرتی که از وحی و ولایت داشت، کاملاً میدانست قدم در چه راهی گذاشته است. او نه فریب خورد، نه ترسید و نه دچار حیرت و تردید شد. امام در کربلا، با آرامش، صلابت و بینشی بینظیر ایستاد و تمام معادلات ظلم و جهل زمانهاش را با شهادت هوشمندانهاش بر هم زد.
با این حساب، چطور میتوان شعر و مداحی برای چنین شخصیتی را صرفاً به مرثیههای اندوهبار، تصویرهای ضعیف، یا توصیفهای عاطفی تقلیل داد؟ این نوع نگاه و روایت، اگرچه ممکن است احساسات مخاطب را در لحظه تحت تأثیر قرار دهد، اما خطر آن وجود دارد که پیام عاشورا را در لایهای از غفلت نسبت به آرمانها و عقلانیت نهفته در آن بپوشاند.
بازنگری در شیوههای رایج شعر و مداحی؛ یک ضرورت فرهنگی
مداحی و شعر آیینی امروز نیازمند پایههای معرفتی قوی، تحلیل تاریخی دقیق، شناخت جامعهشناختی از مخاطب و بازنگری در زبان و ساختار روایت است. متأسفانه در برخی مجالس، با وجود نیتهای صادقانه، مداحیهایی شنیده میشود که در آنها امام حسین (ع) در موقعیت ضعف، عجز، ناتوانی یا ناآگاهی به تصویر کشیده میشود؛ در حالی که واقعیت تاریخی کربلا، درست در نقطه مقابل این تصویر قرار دارد.
شاعران جوان اهل بیت و مداحان جوان باید با منابع اصیل تاریخی مانند «لهوف»، «مقتل ابومخنف»، «نفسالمهموم» و تحلیلهای جدید پژوهشگران دینی آشنا باشند. همچنین مطالعه ادبیات کلاسیک عاشورایی از محتشم کاشانی تا عمان سامانی و نیر تبریزی، و از سید جعفر شهیدی تا شهید مطهری، میتواند زاویه دید آنان را گستردهتر و عمیقتر کند.
ما وارثان پیامآوران حماسهایم، نه فقط مرثیهخوانان
کربلا، مدرسه انسانسازی است. پیام عاشورا، نه اندوه منفعلانه، بلکه امید فعالانه است. اگر در روز عاشورا کودکی چون حضرت قاسم با شور شهادت به میدان میرود، یا حضرت عباس با بصیرت و وفاداری جان میدهد، اینها نشانه حماسهاند، نه فقط مظلومیت. اگر شعر و نوحه ما این حماسه را نادیده بگیرد، در واقع خیانت به عاشورا کردهایم.
بیاییم امام را آنگونه که بود معرفی کنیم؛ نه آنگونه که برای احساسات مخاطب راحتتر است. اگر از صحنه وداع بگوییم، باید شکوه آن وداع را هم بگوییم. اگر از عطش حرف میزنیم، باید بگوییم که حتی در اوج عطش، حسین (ع) ایستاد، تصمیم گرفت و انتخاب کرد؛ نه اینکه تسلیم شود یا از پای درآید.
سخن پایانی
مداحی و شعر برای اهل بیت، رسالت است، نه صرفاً اجرا. نسل جدید بیش از گذشته، باهوش، تحلیلگر و بصری شده است.
اگر با زبان درست، روایتی عزتمند، استوار و آگاهانه از عاشورا ارائه ندهیم، نهتنها از اثرگذاری خود کاستهایم، بلکه زمینه تحریف یک حقیقت بزرگ را هم فراهم کردهایم.
امام حسین (ع) با اقتدار به کربلا رفت، با عظمت در کربلا ایستاد و با شکوهی بینظیر، جاودانه شد. ما نیز اگر در پیروزی گفتمان او شریک میخواهیم باشیم، باید در روایت حماسهاش، امانتدار آگاه، شجاع و اندیشمند باشیم.
به قلم حسین اقبالی