با این حال، پس از تزریق بیش از ۳۰ هزار میلیارد تومان به این طرح، تنها در برخی سالها چند ده سانتیمتر افزایش در تراز آب مشاهده شده است؛ عددی که معمولا در فصلهای تابستان دوباره به صفر نزدیک میشود و نشان میدهد اقدامات انجام شده، زیرساختی و کارآمد نبوده است.
وضعیت پیش از ستاد؛ بحرانی و هشداردهنده
در دیماه ۱۳۹۲، تراز دریاچه ارومیه به حدود ۱۲۷۰.۵۴ متر رسید؛ این پایینترین نقطه ثبتشده بود، همان سالی که استقرار ستاد ضرورت یافت. کافی بود چند سال دیگر بگذرد تا شاهد تخریب کامل زیستبوم و تشدید پدیده گرد و غبار در منطقه باشیم؛ توسعه و کوچک شدن تدریجی دریاچه نشان از نیاز فوری برنامهریزی و بودجهگذاری گسترده داشت .
وعدهها و پروژههای اجراشده
تشکیل ستاد متشکل از وزرای نیرو، کشاورزی، کشور، سازمان محیطزیست و نماینده دفتر رئیسجمهور، موجب شد دهها طرح مرتبط با احیای دریاچه تعریف شود. اجرای پروژههایی مانند توقف سدسازیهای جدید، مدیریت مصرف آب رودخانهها برای افزایش میزان قرابت به دریاچه، احداث تونلهای انتقال آب از رودخانههای مجاور، اصلاح سیستمهای آبیاری و زهکشی در کشاورزی، نهالکاری برای کنترل شدید گرد و غبار بستر، ترویج کشت محصولات با نیاز آبی کمتر و توسعه تکنولوژی نوین آبیاری در اولویت قرار گرفت. با این همه، نبود بهرهبرداری کامل از پروژهها و اجرای ناقص بسیاری از طرحها، تحول ملموسی در وضعیت دریاچه ایجاد نکرد.
بودجه؛ شفافیت مالی در هالهای از ابهام
کل مبلغ صرفشده برای احیای دریاچه ارومیه بیش از ۳۰ هزار میلیارد تومان برآورد شده است؛ موضوعی که خود منابع رسمی ستاد تنها مبلغی در حدود ۵۶۰۰ تا ۱۵۰۰۰ میلیارد تومان برای آن تایید کردهاند. این اختلاف فاحش میان ارقام، همراه با نبود حسابرسی مستقل، نشاندهنده فقدان شفافیت در نحوه تخصیص و استفاده از منابع مالی دولتی است .
نتیجه ملموس؛ چه تغییراتی روی داد؟
در طول اجرای پروژههای ستاد، تنها چند ده سانتیمتر در تراز آب دریاچه افزایش پیدا کرد. حجم آب دریاچه در سال گذشته از ۱.۴۴ میلیارد متر مکعب به ۱.۱۴ میلیارد کاهش یافته که کاهش شگفتانگیز حدود ۱۵ درصد نسبت به میانگین بلندمدت محسوب میشود. این در حالیست که حجم لازم برای احیای اکولوژیکی دریاچه حدود ۳.۱ میلیارد متر مکعب برآورد میشود . دورههایی از بارندگی مناسب افزایش تراز را تا حدود نیممتر ممکن کرد اما همزمان با بارش پایین، کاهش شدیدی را در تراز مشاهده شد؛ نمونهای از آن متعلق به دوره ۱۳۹۵–۱۳۹۷ بود که روند کاهشی دریاچه ادامه یافت .
چرا اینهمه سرمایهی ملی بدون ثمر ماند؟
برخی کارشناسان اعتقاد دارند که تمرکز بیش از حد بر توسعه کشاورزی و افزایش سطح زیرکشت بدون اولویتبندی منابع آب طبیعی باعث شد که اهداف زیستمحیطی و احیای اکولوژیکی دریاچه به حاشیه رانده شود. همچنین مدیریت ناکافی منابع آبی و وابستگی غیرواقعبینانه به بارشهای فصلی، شکاف ایجاد کرده است. در کنار این، فقدان شفافیت مالی و بودجهای، فهم دقیق از نحوه مصرف منابع را دشوار کرده و در نهایت، اجرای ناقص بعضی طرحها نیز موجب شد وعدهها تنها روی کاغذ بمانند .
ستاد احیا بدون دستاورد واقعی
با وجود تزریق گسترده منابع، از دستاورد واقعی در بازسازی اکوسیستم دریاچه خبری نیست. تراز آب هنوز به مرز قابل قبول اکولوژیکی نرسیده و بخشی از وسعت آن نیز کاهش یافته است، بهویژه با هر دوره خشکسالی شدید. خطر بحران بیآبی و فروپاشی زیستمحیطی هنوز تهدیدی جاری برای میلیونها تن در پیرامون دریاچه به شمار میرود.
امروز که زمان اجرای دقیق و اصلاح سیاستهای محیطزیستی، شفافسازی مالی و بهرهبرداری واقعی از پروژهها رسیده است، توقع میرود مسئولان ستاد، دولت و مجلس از طریق حسابرسی مستقل و معرفی راهبردهای علمی و کاربردی، پاسخگوی این ناکامی بزرگ باشند. تا زمانی که این مسیر طی نشود، دریاچه ارومیه نه تنها بهبود نمییابد، بلکه آرامآرام به یکی از نمادهای بیتفاوتی به محیطزیست تبدیل میشود.