• امروز : سه شنبه - ۴ دی - ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 24 December - 2024
4

روایتی از ۳ سرباز ایرانی که ارتش سرخ را ۴۸ ساعت زمین‌گیر کردند

  • کد خبر : 7415
  • ۰۲ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۱
روایتی از ۳ سرباز ایرانی که ارتش سرخ را ۴۸ ساعت زمین‌گیر کردند
تریبون تبریز: تاریخ پر فراز و نشیب این آب و خاک که بنگریم، در جای جای آن رویداد‌های غرورآفرین و افتخارآمیزی دیده می‌شود که به واسطه جان‌فشانی هزاران هزار هموطن متعهد و فداکار آفریده شده است؛ هموطنانی مثل سه سرباز وظیفه ایرانی که در سال ۱۳۲۰ با نیرو‌های نظامی اتحاد جماهیر شوروی درگیر شدند و حماسه‌ای ماندگار را در تاریخ ایران رقم زدند.

به گزارش تریبون تبریز سوم شهریور ماه سال ۱۳۲۰ نیرو‌های نظامی اتحاد جماهیر شوروی از شمال و شرق و نیرو‌های انگلیسی از جنوب و غرب و از زمین و هوا به ایران حمله کردند؛ حملات سنگینی که به اشغال تعداد زیادی از شهر‌های کشور منجر شد و تهران نیز در آستانه اشغال قرار گرفت. در میان این رخداد‌های تاریخی، «پل آهنی» که بر روی رود ارس قرار دارد، آبستن حماسه مهمی شد که مرور جزئیات آن خالی از لطف نیست.

ساعت ۴ بامداد سوم شهریورماه سال ۱۳۲۰ شمسی یادآور یورش و تجاوز ناجوانمردانه ارتش شوروی به ایران در جریان جنگ جهانی دوم است.

در این روز سه مرزبان غیور ایرانی دستور تسلیم در برابر دشمن متجاوز را که از سوی حکومت بی غیرت رضاخانی ابلاغ شده بود نادیده گرفته و جان خود را تسلیم وطن کردند تا پس از گذشت ۸۰سال از آن روز، همچنان فریاد برآورند که مرزبان ایرانی غیرت و آزادگی را در مکتب حسین(ع) آموخته و در دفاع از خاک وطن و ناموس تا پای جان و آخرین قطره خون ایستاده است.

گزارش حاضر نگاهی روایت گونه به این رویداد در سالروز شهادت این غیور مردان آذربایجانی است:

اعلان بی طرفی ایران در جنگ جهانی دوم

جنگ جهانی با حمله آلمان به لهستان در شهریور سال ۱۳۱۸/سپتامبر ۱۹۳۹ آغاز شد. با شروع جنگ  در  اروپا دولت وقت ایران  ایران با صدور بیانیه رسمی اعلان بی طرفی نمود. در همین خصوص بیانیه ای هم صادر و خبرگزاری رسمی پارس آنرا منتشر کرد.

ساعت یک نیمه شب ۳ شهریور ۱۳۲۰/ احضار سفیر ایران به کاخ کرملین

۳ شهریور ۱۳۲۰مصادف با ۲۵ اوت۱۹۴۱ ساعت یک بعد از نصف شب محمد ساعد مراغه‏ ای، سفیر ایران در مسکو از سوی مولوتف، وزیر خارجه شوروی احضار و با یک بهانه گیری به وی اعلام می گردد: نظر به اینکه عده زیادی از آلمانی‏ها در ایران به عناوین مختلف بر ضد متفقین مشغول فعالیت هستند و چون دولت ایران به یادداشت‏های دولتین شوروی و انگلیس در این زمینه وقعی نگذاشته و در اخراج آنها اقدامی نکرده است و به جای آن رویه خصمانه در قبال متفقین در پیش گرفته، دولت شوروی براساس ماده شش عهدنامه مودت ۱۹۲۱ به ارتش سرخ دستور داده است که وارد خاک ایران شوند و این اقدام به‏هیچ‏وجه بر ضد ملت ایران نبوده و به محض رفع عللی که منتهی به این حمله شده خاک ایران را ترک خواهند کرد.

ساعد پاسخ داد: «اولاً، به عنوان سفیرکبیر دولت شاهنشاهی ایران و ثانیاً، به عنوان یک فرد ایرانی به نام ملت ایران بر علیه این اقدام دولت شوروی و نقض مصونیت ایران جداً اعتراض می‏کنم. دوم علتی که برای این اقدام غیر منصفانه خود ایراد کردید باعث تعجب است؛ زیرا چنانکه می‏دانید دولت شاهنشاهی از همان روز اول شروع این مذاکرات خواهش دولتین شوروی و انگلیس را حسن استقبال نموده و عده معتنابهی از آلمانی‏ها را در همان روزهای اول از ایران اعزام داشت. اختلاف نظر در طرز طرح قضیه بود؛ زیرا طرز انشاء یادداشت‏های مزبور برخلاف حقوق حاکمیت و استقلال ایران و صورت یک یادداشت غیرقابل قبولی را داشت و تقاضای دولت ایران هم این بود که طرز انشاء و نگارش آنها اصلاح گردد… نهایت تأسف است که ماده شش قرارداد مودت ۱۹۲۱ را دست‏آویز قشون‏کشی به ایران می‏نمائید».

یورش انگلیس و شوروی به ایران

همزمان با تسلیم یادداشت دولتهای اشغالگر، لشگر کشی و تهاجم  نظامی برای اشغال نظامی ایران آغاز گردید.

 ساعت ۴ بامداد نیروهای روس و انگلیس به‏طور همزمان حمله خود را از شمال و جنوب به ایران آغاز نمودند. نیروهای شوروی در سه ستون از طریق جلفا به تبریز و از طریق باکو به بندر پهلوی و گرگان و از طریق عشق‏آباد به طرف مشهد پیشروی کردند و نیروهای انگلیسی از طریق آبادان، خرمشهر و قصر شیرین از مرزهای ایران گذشتند و هر دو نیرو شهرهای مختلف را بمباران کردند.

با  ورود قوای اشغالگر شوروی به داخل ایران پیشروی آنها برای اشغال تبریز مرکز استان ادامه یافت

دستور ترک مخاصمه توسط ستاد ارتش، موجب شد تا ارتش قوای خود از مناطق مرزی را احضار و راهی مراکز ستادی خود شوند.

با این حال نظر به هجوم غافلگیرانه قوای بیگانه  پاسگاه­های ژاندارمری که وظیفه مرزبانی را هم برعهده داشتند در موقعیتی حساس و خطیر قرار داشتند گرچه فرماندهان ارشد اغلب صحنه را خالی کرده بودند ولی سربازانی معتقد و غیور بودند که غیرت آنها اجازه نمی داد از برابر دشمن فرار کنند.

مقاومت در پل فلزی جلفا

یکی از نقاط استراتژیک برای ورود به ایران از طریق آذربایجان مرز جلفا و پل فلزی است که بر روی رود خروشان ارس قرار دارد. این منطقه در ساعت چهار صبح روز سوم شهریور ماه ۱۳۲۰ هـ.ش. مورد هجوم قوای مکانیزه ومتوریزه شوروی واقع شد.

با توجه به موقعیت رود ارس تنها راه عبور نیروهای مکانیزه و موتوریزه ارتش شوروی در آن نواحی پل فلزی جلفا بوده است. و عرض پل فلزی اجازه عبور همزمان دو ماشین نظامی سنگین یا تانک را نمی‌­داد. از این رو نیروهای متوریزه و مکانیزه در یک خط روی پل فلزی از قسمت جلفای شوروی به راه افتادند. در نقطه صفر مزری تیر اندازی مرزبانان ایرانی آغاز می­­‌شود.

نخستین مقاومت مرزبانان ایرانی در مدافعه از میهن در مرز جلفا به وقوع پیوست. در این مقاومت سه مرزبان والامقام و غیورخفته در کنار پل آهنی رود ارس  تا پای جان ایستاده و به مقامت پرداخته و به شهادت رسیدند.

این شهیدان غیور و میهن دوست سه ژاندارم بودند که با مقاومت شجاعانه­شان در بامداد سوم شهریور ۱۳۲۰ از ورود قوای شوروی به خاک کشورمان جلوگیری به عمل کردند.

طبق مستندات در پاسگاه مرزی جلفا حداقل چهار نیرو در شب حمله مستقر بوده ­اند. سرجوخه مصبیب محمدی کلاثری فرمانده پاسگاه بوده و چهار ژاندارم که دو نفر از آنها از بعد از شروع درگیری صحنه را ترک کرده اند.

وقتی قوای مهاجم به نیمه پل که نقطه صفر مرزی ایران و شوروی بوده نزدیک شدند، باران رگبار گلوله­ های خشم و آتش غیرت از مسلسل­ های خودکار مرزبانان شجاع و مقاوم بر سرشان فرود آمد، که متجاوزین  زمین­ گیر شدند.

روس ها که چاره­ای جز گذر از روی پل نداشتند ابتدا با توپخانه و خمپاره پاسگاه ژاندرمری را هدف قرار داده و آن را منهدم کردند. سپس با آتش مسلسل سنگین ژاندارم­های از جان گذشته را به شهادت رساندند.

مقاومت و شهادت سه ژاندارم زنده­یاد در کنار پل فلزی، از نظر فرماندهان ارتش سرخ پدیده­ای شگفت­آور بود. به طوری که پس از فتح پل و هموار کردن زمینه عبورشان به خاک ایران، بر پیکر شهدا احترام نظامی برجای آوردند و اجساد مطهرشان را در کنار پل به خاک سپردند.

بر اساس روایت موجود سه شهید مرزبان برای مقابله با قوای نظامی شوروی در سه موقعیت سنگر گرفته بودند. شهید سرجوخه مصیت محمدی در یک متری کنار پل فلزی سنگر گرفته بود؛ شهید شهریاری روی برجک پاسگاه و شهید راثی هاشمی روی پشت بام پاسگاه. اسلحه ایشان هم برنو و هر سه تیر اندازی ماهری بودند. برای متوقف کردن ستون تجهیزات نظامی راننده  نفر بر زرهی یا تانک پیشرو مورد هدف قرار گرفت  و کشته شد. با توقف خود رو زرهی ، حرکت ستون متوقف شد. برای راه اندازی تانک مذکور نیروهایی هم که اعزام می­شدند مورد هدف مرزبانان قرار می­گرفتند. از این رو حرکت ستون نظامی برای ساعاتی متوقف گردید.

 با توجه به موقعیت مدافعان میهن، ارتش شوروی برای در هم شکستن مقاومت مرزبانان با خمپاره و توپخانه پاسگاه را مورد هدف قرار دادند که با خاموش شدن آتش سلاح مرزبانان و شهادت آنها تانک متوقف شده راه اندازی  و ستون  مکانیزه ارتش شوروی وارد قلمرو ایران گردید.

به روایت میرزا علی اوف به نقل از سرگرد نوروز اف، ابتدا شهید شهریاری که بالای برجک پاسگاه بود به شهادت رسید بعد شهید راثی هاشمی و در آخر سرجوخه مصیب محمدی. پاسگاه و برجک آن نیز  با آتش توپخانه منهدم می­­شود. با توجه به اینکه شهید محمدی در نزدیکی پل سنگر گرفته بود بعد از شهادت وی فرمانده ارتش سرخ کنار پیکر او ایستاد و احترام نظامی به­جای آورد.

پرورش یافتگان مکتب حسینی

به اذعان بازماندگان، هرسه شهید دارای روحیه مذهبی بالایی بوده اند. خصوصاً فرمانده این پاسگاه مصیب محمدی که روحیات جوانمردانه هم داشته است. وی در یکی از روستای های کلیبر فردی مردم دار، خیر و جوانمرد بوده ­است. 

کلیبرخاطراتی که از بازماندگان شهدای مرزبانی برجای مانده مؤید روحیه مذهبی و دینی آنهاست. شهید دوم یعنی  سیدمحمد راثی هاشمی در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بود و برادر بزرگ او روحانی و عالم دینی بود. محمد علی تنها بازمانده شهید عبدالله شهریاری طبق شنیده­ های روستائیان باسمنجی گفته است:

« پدرم عاشق اهل بیت وعصمت بود و در مناسبتهای مذهبی ماه محرم و صفر برای شهدای کربلا از جمله حضرت علی اکبر(ع) حضرت اوبالفضل(ع) و سیدالشهدا  برای مردم روستا مرثیه خوانی« اوخشاما» می خواند و تا  زمانی که دستمالش پر از اشک نمی شد دست از گریه برای شهدای کربلا بر نمی­داشت»

دفن شهدای مرزبان بعد از عبور کاروان نظامی ارتش سرخ اتفاق افتاده است. نکته جالب آنکه جسم شهید مصیب محمدی فرمانده پاسگاه مرزی در پرچم ایران پیچیده و دفن شده است. عوامل دفن شهدا سرگرد نوروز اف مرزبان و چند چوپان ایرانی بوده ­اند.

 بر هلال بالای سنگ مزار شهدا قطعه شعری پرمعنی هم نقر شده است:

هرچند آغشته شد به خون پیرهن ما

شد جامه­ سربازی ما هم کفن ما                                                                            
شادیم ز جانبازی خود در شکم خاک

پاینده   و جاوید  بماند  وطن ما                                                                           

بازسازی و احیای مزار شهدای مرزبان

با تأسیس منطقه آزاد تجاری صنعتی ارس توجه جدی به میراث فرهنگی و مفاخر ملی در جلفا  سرعت گرفت و در همین رابطه  یادمان شهدای شهریور ۱۳۲۰ در سال ۱۳۹۴ توسط سازمان منطقه آزاد ارس احداث گردید.

پاسگاه قره بلاغ

در نزدیکی روستای قره بلاغ آرامگاه شهید دیگری نیز در داخل پاسگاه ژاندارمری به همین نام وجود دارد. که مدفن ژاندارم شهید میرزا عبدالعلی نعمتی فرزند ملا مرتضی تعلق دارد. وقتی نیروهای شوروی در روز سوم شهریور سال ۱۳۲۰ پس از به شهادت رساندن سه ژاندارم مرزبان در پاسگاه پل فلزی جلفا و پیشروی در خاک کشور در صدد تصرف و اشغال سایر نقاط آذربایجان برآمدند. اشغالگران هنگام پیشروی به سمت شهرستان خوی وارد تنگه کوهستانی نزدیکی پاسگاه مرزی روستای قره بلاغ شدند. و به وسیله بلندگو به مأموران مستقر در پاسگاه مرزی که بر تنگه تسلط کامل داشتند پیام دادند و از آنها خواستند اسلحه­شان را بر زمین گذاشته و خود را تسلیم کنند. در آن لحظه حساس میان همرسته­های شهید نعمتی که با انبوه ادوات جنگی و نفرات ارتش سرخ مواجه شده بودند، بحث­های داغ صورت گرفت که چه باید کرد. سرانجام همه پرسنل تصمیم گرفتند تسلیم شوند و از شهید میرزا عبدالعلی هم خواستند که خود را تسلیم کند. ولی ایشان همچون سایر غیور مردان جبهه­های شمالی و جنوبی کشور حاضر به تسلیم نشد و با مسلسل خود در پاسگاه سنگر گرفت و با متجاوزین به کشور جنگید. 

با توجه به استحکام و تسلط پاسگاه بر فضای جغرافی منطقه، روسها موفق به از پای آوردن شهید نعمتی نشدند سرانجام پاسگاه و سنگر شهید را به توپ بسته و او را به شهادت رساندند. روستائیان منطقه که رشادت و جانفشانی شهید میرزا عبدالعلی را از نزدیک دیده بودند، پس از گذشتن ارتش شوروی وارد پاسگاه شده و او را در محل شهادت در داخل پاسگاه به خاک سپردند. سپس اهالی منطقه به مرور زمان کتیبه سنگی تهیه کرده و روی قبر این شهید غریب قرار دادند که هم اکنون به زیارتگاه مردم قدرشناس منطقه تبدیل شده است. بر سنگ مزار این شهید نیز چنین حک شده است:

« آرامگاه ژاندارم شهید فداکار میرزا علی که در شهریور ماه ۱۳۲۰ شمسی در جلوگیری از تجاوز مهاجمین روس به خاک میهن عزیز به مدت سه ساعت مقاومت نموده و تسلیم نشد و با آغوش باز مرگ را بر تسلیم شدن مقدم دانست و شربت شهادت نوشید.»

 متأسفانه چند سالی است که پاسگاه قره بلاغ و مزار شهید میرزا عبدالعلی نعمتی متروکه شده و به مرمت و نوسازی نیاز دارد.

منابع: مصاحبه و یادداشت های مرحوم دکتر نیکبخت میرکوهی

کتاب سه تفنگدار

آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی

ماهنامه شاهد یاران

لینک کوتاه : https://tribunetabriz.ir/?p=7415

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.