به گزارش تریبون تبریز، «وحیده نیازی»، دختر ۱۶ ساله اهل افغانستان، شهریور ماه ۱۴۰۲ در روستای گویم شیراز مقابل چشمان مادرش توسط چهار نفر که لباسهای یکدست سیاه به تن داشتهاند، ربوده میشود.
وکیل خانواده نیازی پس از ورود به این پرونده از طریق یک مخبر متوجه میشود که «سما جهانباز»، دختر ۲۲ سالهای که تیر ماه ۱۴۰۱ در معالیآباد شیراز به طرز مشکوکی مفقود شده در همان مکانی است که وحیده نیازی نگهداری میشود. این وکیل در همین راستا به «اعتماد» میگوید: «تمامی مستندات و آدرس دقیق محل نگهداری سما جهانباز و وحیده نیازی تحویل مقامات قضایی مرتبط با پرونده شده است، بنابراین بنده اظهارات خواهر سما جهانباز مبنی بر آخرین مصاحبه ایشان که اعلام کرده سرنخی از سما در افغانستان وجود ندارد را تکذیب میکنم.
رسیدگی به این دو پرونده نیاز به افرادی دارد که از قدرت و نفوذ بالایی برخوردار باشند و تنها راه بازگرداندن سما جهانباز و وحیده نیازی، ورود جدی ماموران امنیتی کشور است. بنده حتی حاضرم به خاطر اطلاعات دقیقی که مخبر پرونده دراختیارم میگذارد، خطم شنود شود.»
به گزارش اعتماد، «شریف توکلیان»، وکیل خانواده «وحیده نیازی»، دختر ۱۶ سالهای که ۱۳ شهریور ماه ۱۴۰۲، مقابل چشمان مادرش در روستای گویم شیراز توسط چند متهم اهل افغانستان ربوده شده به «اعتماد» میگوید: «وحیده و مادرش در زمینهای کشاورزی اطراف روستای گویم کارگری میکردند، اما روز حادثه قبل از اینکه به خانهشان بروند برای خرید وارد یک مغازه میشوند تا مادر وحیده برای ناهار چیزی تهیه کند.
وحیده قبل از اینکه داخل مغازه شود به مادرش میگوید یک ماشین پژوی مشکی رنگ آنها را تعقیب میکند، اما مادرش موضوع را جدی نمیگیرد. هنگام خروج از مغازه ناگهان همان ماشین جلوی پای آنها ترمز میکند و چهار در ماشین باز میشود و چهار نفر که صورتهای خود را با ماسک پوشانده بودند از ماشین پیاده میشوند. سه نفر به طرف وحیده میروند و یکی از آنها با یک پارچه سفید که حاوی مواد بیهوشکننده بوده جلوی دهان وحیده را میگیرد و با کمک دو نفر دیگر او را به زور داخل ماشین میاندازند. همزمان یک نفر نیز به طرف مادر وحیده میرود و با پاشیدن یک اسپری قرمز رنگ به سمت چشمان ایشان حمله میکند. آن فرد قصد داشته مادر وحیده را نیز به زور سوار ماشین کند، اما مادر وحیده آن فرد را شناسایی کرده و نام او را صدا زده است. پس از شناسایی بلافاصه متهمان سوار ماشین شده و از محل متواری و وحیده را همراه خود بردهاند.
مادر وحیده چون یکی از متهمان را شناسایی کرده با پلیس ۱۱۰ تماس گرفته و مشخصات آن شخص را به ماموران گفته و توضیح داده که فرد شناسایی شده به همراه شخصی دیگر قبلا خانوادهشان را تهدید کرده و حتی یک بار نیز این دو نفر با موتوسیکلت وحیده را تعقیب و قصد ربودن او را داشتهاند، اما وحیده به یک مغازه پناه برده و با پدر و مادرش تماس گرفته که به آنجا بروند و او را با خودشان به خانه ببرند.
مادر وحیده همچنین به پلیس توضیح داده این دو نفر قبلا آنها را تهدید کردهاند که باید دختر ۱۶ سالهشان را به عقد دایی آنها که یک فرد ۶۵ ساله است، در بیاورند وگرنه وحیده را توسط گروه سیاهپوشان (یک گروه خشن و مسلح در افغانستان) میربایند. روزی که این افراد وحیده را جلوی چشمان مادرش میربایند، همگی لباس یکدست سیاه به تن داشتهاند.»
وکیل این پرونده در ادامه میگوید: «پرونده چند روزی در کلانتری و سپس به اداره آگاهی شیراز ارسال و از آنجا به شعبه هفدهم دادسرای ویژه امور جنایی و جرایم امنیتی شهرستان شیراز ارجاع میشود. بازپرس پرونده دستور دستگیری دو نفر از متهمان که توسط مادر وحیده مورد شناسایی قرار گرفته را صادر میکند. این دو نفر مدت یک ماه در اداره آگاهی بازداشت بودهاند، اما بعد از یک ماه بدون اینکه ردی از وحیده پیدا شود، آزاد میشوند. مادر وحیده وقتی متوجه آزادی این دو نفر شده به اداره آگاهی مراجعه کرده و گفته چرا وقتی وحیده پیدا نشده، متهمان آزاد شدهاند؟ مادر وحیده همچنین در اداره آگاهی عنوان کرده روزی که وحیده را مقابل چشمانش ربودهاند یکی از متهمان را عینا مشاهده و شناسایی کرده، اما او جوابی نگرفته است؛ این موضوعات به سه، چهار ماه اول پرونده برمیگردد، زمانی که بنده هنوز وکالت پرونده را به عهده نداشتم. پس از گذشت سه، چهار ماه از ربایش وحیده، صاحبکار این خانواده که فردی ایرانی است با من تماس میگیرد و میگوید دختر یکی از کارگرانش که اهل افغانستان است، ربوده شده و خانواده او تا به حال نتوانستهاند کاری انجام دهند. صاحبکار خانواده از من درخواست میکند که وکالت این پرونده را به عهده بگیرم. وقتی وکالت خانواده وحیده را به عهده گرفتم و پرونده را مطالعه کردم، متوجه شدم پرونده نقصهای زیادی دارد. یک هفته پس از ورودم به این پرونده، مادر وحیده با بنده تماس میگیرد و میگوید یک نفر به خانه آنها مراجعه کرده و گفته میخواهد با وکیل پرونده صحبت کند. درنهایت این شخص از تلفن مادر وحیده با بنده تماس میگیرد و خودش را معرفی میکند. این فرد نحوه ربایش و محل نگهداری وحیده، اسامی متهمان دخیل در ربایش و آدرس دقیق متهمان را به صورت کامل و جزء به جزء به بنده اعلام میکند.
این فرد از همان ابتدا اصرار میکرد که صدای ایشان را به صورت کامل ضبط و تحویل بازپرس پرونده دهم تا به روند رسیدگی به پرونده کمک کرده باشد. بنده همین کار را نیز انجام دادهام و تمام اطلاعات مربوط به محل نگهداری وحیده نیازی و حتی سما جهانباز؛ دختری که در شیراز مفقود شده را از این فرد دریافت کرده و تحویل مقامات قضایی دادهام (نویسنده به دلیل حساسیت پرونده از آوردن مشخصات مخبر، اسامی متهمان و دیگر اسامی که وکیل پرونده به آنها اشاره میکند، خودداری کرده است).
تماس وحیده با مادرش، صحت اظهارات مخبر را مشخص کرده است
وکیل پرونده وحیده نیازی میگوید: «مخبر به بنده گفته متهمان با هویت مشخص، آن روز وحیده را با پژو ۴۰۵ مشکی ربوده و به خانه یکی از متهمان در کوچهای در روستای گویم برده و وحیده را یک روز تمام درحالیکه بیهوش بوده در دستشویی خانه حبس کرده و یک نفر با قمه بزرگ کنار دستشویی ایستاده و نگهبانی میداده. این فرد در ادامه برای بنده توضیح داده که صبح روز بعد، این افراد وحیده را با ماشین به خانهای در وزیرآباد شیراز که از قبل اجاره کرده بودند، منتقل و آنجا هر چهار نفر این دختر ۱۶ ساله را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده و از او فیلمبرداری کردهاند؛ سه روز وحیده را در این مکان حبس و بعد با یک عقدنامه جعلی که توسط متهمی دیگر در گویم جعل شده، وحیده را به عقد متهم اصلی پرونده درآورده و با همان پژوی مشکی رنگ او را از طریق مرز سراوان درحالیکه بیهوش بوده به افغانستان منتقل کردهاند؛ متهمان از نوعی ماده بیهوشی استفاده میکنند که فرد حین اینکه چشمانش باز است نه میتواند حرف بزند، نه کاری انجام دهد؛ با استفاده از این ماده بیهوشی وقتی لب مرز جلوی ماشین متهمان را گرفتهاند، افرادی که داخل ماشین بودهاند، عقدنامه جعلی را نشان داده و گفتهاند وحیده و فلان شخص زن و شوهر هستند. همچنین مخبر به بنده گفته که این گروه طی چند سال گذشته کودکان و دختران زیادی را به همین طریق ربوده و آنها را به سراوان منتقل کردهاند. آنها اعضای بدن کودکان ربوده شده را قاچاق و بعضی دختران همچون وحیده نیازی و سما جهانباز را در افغانستان فروختهاند.»
شریف توکلیان در ادامه میگوید: «یکبار نیز مخبر طی تماس تلفنی به بنده اطلاع میدهد که وحیده برای سومینبار توانسته از دست این افراد فرار کند. او گفت وحیده تاکنون دو بار فرار کرده و او را گرفتهاند، اما اینبار هنوز نتوانستهاند وحیده را پیدا کنند. مخبر وقتی خبر فرار کردن وحیده را به بنده داد این را هم اضافه کرد که طی یکی، دو روز آینده حتما وحیده با خانوادهاش تماس میگیرد. دو روز بعد در ساعت ۱۶ و ۵۹ دقیقه ۲۸ دی ماه ۱۴۰۲، وحیده برای اولینبار با شماره مشخص و معلوم که در پرونده موجود است با مادرش تماس میگیرد و صحت اظهارات مخبر کاملا مشخص میشود؛ وحیده نحوه ربایش، اسامی متهمان را به مادرش اعلام کرده که با اظهارات مخبر به صورت دقیق مطابقت داشته است. وحیده در این تماس تلفنی به مادرش توضیح داده که متهمان او را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده و او باردار شده است. وحیده همچنین به مادرش گفته که متهمان پس از ربایش، او را به وزیرآباد شیراز منتقل کرده و در آنجا پس از آزار و اذیت جنسی از ایشان فیلم گرفته و موهای او را با کارد بریده و بارها او را مورد شکنجه قرار دادهاند. وحیده در آخر مکالمه نیز به مادرش گفته که از دست این گروه فرار کرده و در فلان منطقه افغانستان است، او همچنین از خانوادهاش درخواست کرده که هر طور شده او را نجات دهند.
بعد از تماس وحیده و صحبتهای او، بنده با دوستی که در افغانستان میشناختم، تماس گرفتم؛ او از چریکهای سابق شاه مسعود است. بنده از ایشان درخواست کردم وحیده را نجات دهد و به او گفتم که وحیده در دست بستگان متهمان حاضر در ایران که در افغانستان بعضا از اعضای ارشد طالبان هستند، گرفتار شده است. بعد از هماهنگیهای لازم با این فرد، قرار شد که پدر وحیده را به افغانستان بفرستم تا با کمک او محل نگهداری وحیده را شناسایی کنیم. پدر وحیده راهی افغانستان شد و با فرد موردنظر به اتفاق به آدرسی که وحیده اعلام کرده بود، رفتند و موفق شدند وحیده را ببینند. پدر وحیده و فرد موردنظر میخواستند وحیده را فراری دهند که یکی از بستگان متهمان متوجه ماجرا میشود و وحیده و پدرش را میگیرند و به زندان میاندازند. فرد موردنظر، بعد از یک ماه موفق میشود پدر وحیده را از داخل زندان فراری دهد. او بعد از فراری دادن پدر وحیده با بنده تماس میگیرد و میگوید توانسته پدر وحیده را فراری دهد، اما خود وحیده را نتوانسته فراری دهد، فقط موفق شده چند عکس و فیلم از وحیده تهیه کند. او این عکس و فیلمها را برای بنده ارسال کرده است. وحیده داخل یکی از فیلمها عنوان کرده از گویم شیراز توسط متهمان ربوده شده و مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است. وحیده در فیلم اسامی تمام متهمان را اعلام کرده و بنده این فیلمها را دراختیار مقامات قضایی قرار دادهام.»
مخبر، سما جهانباز را شناسایی و دیده است
این وکیل در مورد ارتباط پرونده ربایش وحیده نیازی و پرونده مفقودی سما جهانباز نیز میگوید: «شبی که پدر وحیده به شیراز رسید، خودم شخصا او را از یک قاچاقبر تحویل گرفتم و به خانهای در شیراز منتقل کردم و صبح روز بعد پدر وحیده را نزد بازپرس پرونده بردم تا اطلاعات و اظهارات وحیده که در افغانستان برای پدرش بازگو کرده بود را در پرونده ثبت کند. چند وقت بعد وقتی وحیده مجددا با مادرش تماس میگیرد، تعریف میکند که دختری به نام سما جهانباز داخل زندان است و میگوید پدرش جانباز بوده و کچل است و این افراد او را از شیراز ربودهاند. غیر از صحبتهایی که وحیده در مورد سما جهانباز عنوان کرده، مخبری که هر روز با بنده در تماس است، سما جهانباز را دیده و شناسایی کرده و گفته سما جهانباز در افغانستان است. طبق آخرین اطلاعاتی که مخبر پرونده دراختیار بنده قرار داده؛ در حال حاضر سما جهانباز و وحیده نیازی داخل یک زندان در افغانستان هستند. سما یک پسر و وحیده یک دختر دارند. سما جهانباز صددرصد همانجایی است که وحیده نیازی نگهداری میشود.»
شریف توکلیان همچنین میگوید: «صدای مخبر درحالی که از سما جهانباز و مکان نگهداری او میگوید، توسط بنده ضبط و به مقامات قضایی مرتبط با پرونده ربایش وحیده نیازی تحویل شده است. بنده حدود دو سال است که به تنهایی و با زحمات فراوان و بدون اخذ حقالوکاله اطلاعات این پرونده را تکمیل کرده و تحویل مقامات قضایی دادهام. تاکنون دو بار بنده و خانوادهام توسط متهمان و بستگان آنها که همگی اتباع و اهل افغانستان هستند، تهدید به قتل شده، اما ذرهای از دفاع از حق و حقیقت و سوگندی که به عنوان یک وکیل برای دفاع از مظلوم خوردهام، کوتاه نیامده و نخواهم آمد. در حال حاضر جهت جلب و دستگیری تعدادی از متهمان که متواری و آدرس همه آنها را به مقام قضایی و بازپرس پرونده اعلام کرده، اقداماتی انجام دادهایم. جهت دستگیری متهمان به دستور و ارجاع پرونده به ضابط تخصصی از جمله شعبه ویژه آدمربایی اداره آگاهی شیراز نیاز است. فقط یک راه وجود دارد که سما جهانباز و وحیده نیازی به ایران بازگردند و آن، این است که ماموران امنیتی کشور بهطور جدی به این پرونده ورود کنند. بنده به وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، اداره اطلاعات نیروی انتظامی و… گزارشات لازم را ارسال کردهام. حتی حاضر هستم با اذن خودم خطم شنود شود؛ با این اقدام دستگاه قضا و ماموران امنیتی متوجه میشوند که مخبر چه اطلاعات دقیقی را دراختیار بنده قرار میدهد. سازمان یا اداراتی که به این پرونده ورود پیدا میکنند باید قدرت و نفوذ زیادی داشته باشند.
اینکه پدر سما جهانباز برای پیدا کردن دخترش به افغانستان برود جز دردسر چیزی ندارد و جان خودش نیز به خطر میافتد.»