علی اصغر فاتحیفر، در این دیدار اظهار کرد: دیدار با خانواده شهدا وظیفه همه مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و ما درتمامی امور محتاج دعای خیر مادران شهدا هستیم.
وی با تاکید بر اینکه شهدا جان خود را فدا کردند تا ما امروز در امنیت و آسایش زندگی کنیم، گفت: ما باید با عمل به مسئولیت خودمان و دفاع از آرمانهای نظام اسلامی، وظیفه خود را در قبال خون شهدا انجام دهیم.
مادر شهید رضوانجو نیز در این دیدار با بیان اینکه حضور و تفقد مسئولان از خانواده شهدا، مایه دلگرمی است؛ به بیان دلتنگیها و خاطراتی از فرزند شهیدش پرداخت.
وی اظهار کرد: علیرضا علاقه زیادی برای حضور در جبهه داشت ولی مسئولان کارگاه دانشکده فنی دانشگاه تبریز که وظیفه پشتیبانی از جبهه و تهیه ادوات جنگی را بر عهده داشت به او گفته بودند که حضورش در کارگاه ضروری بوده و مجوز حضور در جبهه را به او نداده بودند، علیرضا به من میگفت که من هر روز به نیت جبهه به کارگاه فنی میروم.
وی ادامه داد: چند شب بود که حوالی کارگاه فنی دانشگاه تبریز بمب میافتاد ولی هر بار که از علیرضا میپرسیدم میگفت ما متوجه چیزی نشدیم، نگران ما نباش، جای ما خیلی امن است. او این حرفها را برای آسودگی خیال من میگفت ولی بالاخره در همان کارگاه شهید شد.
بر اساس این گزارش؛ شهید علیرضا رضوانجو به سال ۱۳۴۴ در تبریز به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود با موفقیت به پایان رساند. در سال ۱۳۶۲ موفق به دریافت دیپلم در رشته ریاضی فیزیک شده و در آزمون سراسری همان سال از رشته الکترونیک برق دانشگاه بابل پذیرفته شد و چون رشته مورد علاقهاش نبود، انصراف داد.
سال بعد از رشته فیزیک دانشگاه آزاد اسلامی تبریز پذیرفته شد. همراه با تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی خود را برای شرکت مجدد در آزمون سراسری سال ۶۴ آماده کرد که اینبار در رشته دلخواه خود ساخت ـ تولید دانشگاه تبریز پذیرفته شد و با انصراف از دانشگاه آزاد اسلامی در دانشگاه تبریز به تحصیلاتش در دانشگاه تبریز ادامه داد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در اغلب صنایع حضوری فعال داشت. همزمان با تحصیل از طرف نهضت سوادآموزی بهعنوان آموزشیار به تعلیم و تدریس پرداخت و مدتی با جهاد عشایری همکاری کرد و در خدمت عشایر این قشر محروم و غیرتمند بود.
شهید رضوانجو از کودکی با قرآن و اهل بیت بود. همراه پدر بزرگوار خود در هیئتهای عزاداری و مجالس تلاوت قرآن شرکت میکرد. علاوه بر آن در کلاسهای آموزش قرآن که در تعطیلات تابستان در مسجد امامزاده تشکیل میشد، شرکت میکرد. او به مطالعه و آموزش علاقه زیادی داشت و اوقات فراغتش را در مسجد کتابخانه میگذراند. اهل تهجد و شب زندهداری بود و به نماز اول وقت خیلی اهمیت میداد.
با راهاندازی خط تولید مهمات جنگی در کارگاه دانشکده فنی دانشگاه تبریز توسط سپاه پاسداران به همراه دیگر دانشجویان از ساعت ۱۴ بعد از ظهر تا نیمههای شب برای تجهیز و لشکر اسلام همان تولید میکرد که در بمباران شب ۲۷ دی سال ۶۵ کارگاه فنی دانشگاه تبریز که در ان زمان مدیریت آن بر عهده جهاددانشگاهی بود، به فیض شهادت نائل آمد.