روزنامه اطلاعات نوشت: خیلی صریح باید گفت دولت محترم نه تنها در برابر گرانی روزافزون کالاها و خدمات مختلف دست روی دست گذاشته واقدامی که مردم لمسش کنند و موثر باشد را انجام نمیدهد، بلکه ازطریق هزینه تراشی و مالیات تراشی مداوم، فشار مالی و هزینهای را بر بخش تولید و بدنه اقتصاد افزایش میدهد که روشن است در نهایت این مردمند که باید هزینه آن را پای صندوق بپردازند.
دولت باید پاسخ دهد آیا این مردمند که همیشه باید سختی بکشند و فشار را تحمل کنند تا دولت خرجش را دربیاورد و کسری بودجهاش یا اثر تحریمها بر اقتصاد را جبران کند یا این دولت است که وظیفه بدیهی تامین رفاه مردم بر دوشش قرار گرفته است؟ احتمالا جای مردم و دولت عوض نشده است؟
مردم به درستی میپرسند برنامههای مشخص دولت برای کاهش قیمتها و گرانیها چیست؟ آنان به حق میگویند ما ارزانی نمیخواهیم فقط کاری کنید که هرروز با دیدن قیمتهای جدید و بالاتر که هیچ متر و ملاک ومعیاری ندارد، غافلگیر نشویم و ثبات قیمتی حاکم شود تا مگر نفسی تازه کنیم.
افکار عمومی از دولت و مجموعه حاکمیت میپرسد تامین رفاه مردم کجای برنامهها قراردارد و اصلا در عمل و نه حرف اولویتی برای آن موجود هست؟ به نظر، پاسخ این سوال منفی است.
تاکی باید فقر گسترش یافته و سفره مردم کوچک شود و دولت در واکنش، حرفهای بیعمل و وعده تحویل داده، سکوت کرده یا منتقدان را نکوهش کند؟ مردم با چه زبانی بگویند: آقا نداریم بخریم و بخوریم و بپوشیم و زندگی کنیم. با چه زبانی بگویند استانداردهای زندگی پایین آمده، دارو و درمان، بیمارستان، گوشت و مرغ، لوازم یدکی و لاستیک، اجاره خانه، تحصیل و پوشاک و صدها قلم کالا و خدمات دیگر گران شده و درآمدهای ناچیز اکثریت مردم توان پرداخت آن را ندارد؟ چگونه بگویند تفریح وخیلی چیزها برایشان آرزو شده است و رو به دست دوم و دست سوم فروشی آوردهاند؟
چگونه بگویند مدارس دولتی برای ثبتنام پول میگیرند و اگر هم پرداخت نکنند با ایجاد دهها مانع و بهانه، والدین را مجبور میکنند؟ چگونه بگویند چرا سایتهای گرانفروش بلیت هواپیما را برای همیشه مسدود نمیکنید؟
چرا به بهانههای مختلف از جمله حمایت از تولید، مدام قیمتها را افزایش میدهید؟ حمایت از تولید خوب است، اما حمایت از جیب مردم کجای این معادله است؟ چرا قیمت خودرو با ترفندها و جنگهای زرگری مدام گران میشود؟
چرا با دهها عذر و بهانه جلوی افزایش حقوق کارگران و کارمندان متناسب با تورم را میگیرید؟ چرا یک مدیر باید دهها برابر یک کارگر و کارمند حقوق بگیرد و مگر چه هنری میکند؟ تکلیف عدالت درپرداخت دستمزدها چه شد؟ چرا امسال و درکوران رشد شدید تورم، رقم یارانه نقدی افزایش نیافت؟
چرا هرگاه صحبت از افزایش حقوق قشر ضعیف میشود، بلافاصله یاد رشد نقدینگی میافتید و کارشناسان ویژه به خط میشوند؟ چرا بانکها دیگر تسهیلات خرد به مردم نمیدهند وبرای تهدیدهای بانک مرکزی هم تره خرد نمیکنند؟ چرا سازمان حمایت به سازمان گرانسازی تبدیل شده و به علاوه، بازوی بازرسیاش از کار افتاده است؟
مردم خطاب به دولت میگویند مگر از حرف و وعده و مصاحبه و اعلام برنامه، درآمد و قدرت خرید مایحتاج درمیآید؟ مگر رونمایی روزانه از آمارهای کاهش تورم و پیشرفت ورشد اقتصادی و غیره، موجودی کارت یا پول خرید میشود؟