به گزارش تریبون تبریز، «لادن قربانی» خانم دکتری خوش انرژی است که با دستانی مطمئن و قلبی سرشار از ایمان، مرز باورهای مرد سالارانه را شکسته است. قربانی هفت سال است که بهعنوان جراح قلب و عروق فعالیت میکند. پیش از آن نیز جراح عمومی بوده و تحصیلات تخصصی خود را در دانشگاه علوم پزشکی ایران و فوقتخصص را در دانشگاه علوم پزشکی تبریز به پایان رسانده است و در این گفتوگو، از مسیر پرچالش خود در پزشکی و نگاه انسانیاش به بیماران تا دغدغههایش درباره آینده زنان در رشتههای سخت و تخصصی پزشکی سخن می گوید.
خانم دکتر، به عنوان یکه بانوی جراح قلب و عروق در شمال غرب کشور، ورودتان به چنین رشته سنگینی چه واکنشهایی به همراه داشت؟
در ابتدای دوره فلوشیپ، بسیاری از همکاران تعجب کرده بودند که چرا یک خانم باید وارد چنین رشتهای شود. بعضیها فکر میکردند انتخاب من موقتی است و ادامه نخواهم داد. همین نگاه باعث میشد کوچکترین اشتباهاتم بزرگنمایی شود، در حالی که اشتباه بزرگ و خطرناکی هرگز نداشتم. اما با صبر، تمرکز و پشتکار توانستم ثابت کنم که دقت و تلاش، از جنسیت مهمتر است. بهمرور همکارانم متوجه شدند که اگر کسی با جدیت کار کند، فارغ از زن یا مرد بودن، شایستهی فرصت و اعتماد است.
در آغاز مسیر، آیا با بیاعتمادی یا برخوردهای بازدارنده مواجه بودید؟
بله، در اوایل، برخی از همکاران رشتههای دیگر، مانند بیهوشی یا داخلی قلب، نسبت به توانایی من تردید داشتند. گاهی حتی در مورد اینکه آیا یک خانم میتواند بهتنهایی عمل قلب انجام دهد، سؤال میکردند. اما خدا را شکر با گذشت زمان و نتایج مثبت جراحیها، این ذهنیت کاملاً از بین رفت. امروز خوشحالم که میدانم هر بانوی جراح قلبی که بعد از من وارد این مسیر شود، دیگر مجبور نیست با آن نگاههای تردیدآمیز روبهرو شود.
خانم دکتر، سختترین یا چالشبرانگیزترین عملهایی که تا امروز انجام دادهاید، چه نوع عملهایی بودهاند؟
به طور کلی، عملهای قلبی همیشه دشوارند اما جراحیهای اورژانسی چالشبرانگیزتر هستند. من با مواردی مانند دایسکشن آئورت، آمبولی شریان ریوی، چاقوخوردگی و حتی تیرخوردگی قلب مواجه بودهام. در چنین شرایطی زمان بسیار محدود است و تصمیمگیری در چند ثانیه میتواند میان مرگ و زندگی تفاوت ایجاد کند.
در چنین شرایطی، چطور با فشار روحی و مسئولیت سنگین کنار میآیید؟
من همیشه بیمارانم را مثل اعضای خانوادهام میبینم. وقتی در اتاق عمل میایستم، احساس میکنم قلب خودم روی میز جراحی است. در این شرایط، هیچ جای اشتباه یا ترس وجود ندارد. تمام تمرکز و انرژیام را صرف نجات بیمار میکنم. ما در جراحی قلب با ریسک صددرصدی مواجهیم اما تلاش میکنیم همان صددرصد را به موفقیت تبدیل کنیم.
به نظر شما، یادگیری در این رشته چقدر ادامهدار است؟
جراحی قلب پایانی ندارد. علم پزشکی دریایی بیکران است و بعد از دوره فوقتخصص، تازه مرحله اصلی یادگیری آغاز میشود. من معتقدم بهترین راه یادگیری، آموزش دادن است. تا امروز سعی کردهام همیشه در حال یاد گرفتن و یاد دادن باشم. این باعث میشود ذهنم پویا بماند و دانشم ساختار پیدا کند.
چالشهای اصلی جراحی قلب در کشور را در چه میدانید؟
این رشته بهشدت به تکنولوژی وابسته است و همچنین بیش از آنکه به مهارت فردی وابسته باشد، به حمایتهای علمی و مالی و تصمیمات وزارت بهداشت بستگی دارد. اگر حمایت کافی وجود داشته باشد، آینده جراحی قلب چه در بخش اینترونشن و چه در جراحی باز ، بسیار درخشان خواهد بود.
به عنوان تنها بانوی جراح قلب منطقه، بزرگترین دستاوردتان چیست؟
بزرگترین افتخار من این است که ثابت کردم زن بودن هیچ محدودیتی برای موفقیت در جراحی قلب ندارد. خوشحالم که توانستم راهی باز کنم تا نسل بعدی بانوان با اعتماد بیشتری وارد این مسیر شوند.
چرا هنوز تعداد جراحان زن در این حوزه کم است؟
در گذشته مسیر ورود به جراحی قلب از تخصص جراحی عمومی میگذشت و چون تعداد جراحان عمومی زن محدود بود، طبیعتاً در جراحی قلب هم حضور زنان کمتر دیده میشد. اما اکنون که این رشته مستقیماً از پزشکان عمومی پذیرش میکند، احتمالاً در آینده شاهد حضور پررنگتر بانوان خواهیم بود.
چه توصیهای برای دختران جوانی دارید که میخواهند وارد رشتههای سخت پزشکی شوند؟
هر خانمی که در مسیر خود موفق شود، میتواند الهامبخش بقیه باشد.
زنان موفق صدای دیگر زنان هستند. اما پیش از انتخاب رشتههای سنگین، باید بررسی کنند آیا از حمایت خانوادگی کامل و بلندمدت برخوردارند یا خیر. معتقدم بدون پشتوانهی عاطفی و حمایت، ایجاد تعادل میان کار و زندگی بسیار دشوار است.
این تعادل را در زندگی خودتان چطور برقرار کردید؟
برای من کار و زندگی از هم جدا نیستند. جراحی قلب بخشی از وجود من است. تمام وقتم را صرف بیمارانم میکنم و خانوادهام نیز همیشه پشتیبانم بودهاند. در واقع، شغلم همان زندگی شخصی من است. هرگز از انتخابم پشیمان نشدهام و حتی لحظهای به تغییر مسیر فکر نکردهام. هر تشکر یا لبخند از سوی بیمار، به من انرژی میدهد، اما حتی اگر قدردانی هم نباشد، مسیرم را با ایمان ادامه میدهم.