به گزارش تریبون تبریز، متن این بیانیه به شرح زیر است:
إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ
۱_ایران سرزمین پهناوری است که در آن مردمانی از تبار، فرهنگ و زبانهای گوناگون سالهای طولانی در کنار هم زندگی کرده، کار کرده و به فرهنگ سرزمین خویش غنا بخشیدهاند. مرکزگرایی و تمرکز قدرت و عدم توجه به تکثر فرهنگی، قومیتی و زبانی و تعریف غلط و تحریف شده از هویت ملی، و سیاست ورزیهای با کارکرد یکسانسازی و آسمیلاسیون، ملیتهای ساکن در جغرافیای ایران را دچار بحران هویت ساخته است. تلاش در راستای احیای هویتهای قومی و توجه به سیاست فرهنگی تکثر توامان با وحدت مورد انتظار جدی است.
۲_با استناد به منشور زبان مادری که توسط یونسکو تدوین شده است، همه دولتها موظف هستند که برای تقویت و آموزش زبان مادری کلیه منابع، مواد و وسایل لازم را تولید و توزیع نمایند. در کشور ما نیز مهمترین مستند حقوقی ناظر بر این امر اصل ۱۵ قانون اساسی است که صراحتا بیان داشته “استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است” علیرغم اینکه از تاریخ تصویب این اصل، سالهای زیادی گذشته است ولی هنوز به این اصل مانند برخی دیگر از اصول قانون اساسی اهمیت داده نشده و اجرای آن معطل مانده است.
۳_توجه به مسائل زیست محیطی یکی از مولفه های اصلی توسعه پایدار در هر کشور است و بدون شک توسعه و رشد اقتصادی بدون شناخت ظرفیتهای زیست محیطی ممکن نخواهد بود. کشور ما با استناد به آمارها و اسناد علمی در اکثر شاخصهای زیستمحیطی با بحران جدی مواجه است و در راس آنها پدیده خشکی دریاچه اورمیه قرار دارد که بر طبق نظرهای کارشناسی و مقالههای علمی معتبر، خطر خشکی بزرگترین دریاچه داخلی کشور و ششمین دریاچه بزرگ آب شور جهان از دهه هشتاد پیشبینی و عواقب آن که امروزه حیات ۱۵میلیون از شهروندان را بهطور مستقیم و غیرمستقیم در معرض تهدید جدی قرار داده است، بیان شده بود. علیرغم اینکه در اصل ۵۰ قانون اساسی کشور، حفاظت و حمایت از محیط زیست یک وظیفه عمومی تلقی شده است، اما متاسفانه انواع فعالیتهای حمایتی و مسالمتآمیز مردم آذربایجان با رویکردهای امنیتی از طرف حاکمیت مواجه شده است.
۴_یکی از اصلی ترین نمودهای عدالت، تعدیل و توازن توسعه در مناطق کشور است که عدم تعادل در توسعه اقتصادی مناطق، خود باعث بروز مسائل فرهنگی، سیاسی و امنیتی میشود. توزیع ناعادلانه ثروت و گسترش صنعت و تشدید دوقطبی مرکز وحاشیه، روز به روز موجب گسترش فقر در مناطق پیرامون و انباشت ثروت در مرکز شده است. از مصداق های عینی آن میتوان به صنعت مس آذربایجان اشاره کرد که نزدیک به نیمی از استخراجات مس کشور را شامل میشود اما به دلیل نبود صنایع تبدیلی و خام فروشی بخش اصلی عواید آن شامل استانهای دیگر میشود. با توجه به ظرفیت زیست محیطی، صنعتی، منابع زیرزمینی و تمرکز بر استفاده از مدیران و نیروی انسانی بومی منطقه میتوان در جهت توسه متوازن و پایدار و جلوگیری از مهاجرت جمعیت از مناطق پیرامونی گام برداشت.
۵_زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند و در جامعه متمدن، پیشرفته و صنعتی امروز، تبعیض ناعادلانه بین دو جنس زن و مرد محلی از اعراب ندارد و باید تا جایی که شرع و دین اصیل اجازه میدهد، آزادی و حقوق طبیعی زنان که از آنان گرفته شدهاست، به آنان بازگردانده شود. مسئله پوشش و نوع برخورد با آن در بسیاری از موارد منجر به خشونت علیه زنان میشود که باید راهکار جدی جهت اصلاح این امور انجام گیرد.
۶_جامعه مدنی،متشکل از افراد و گروههای مختلف در قالب یک ساختار میباشد که به طور مستقل و جدای از نهاد دولت بتواند کارایی خود را داشته باشد. آزادی مشارکت، آزادی احزاب و تجمعها، آزادی رسانه و آزادی بیان از مهمترین معیارهای یک جامعه مدنی میباشد. متاسفانه گفتمان ایدئولوژیک و ساختار سیاسی اقتدارگرا و عدم اجرای کامل ظرفیتهای قانون اساسی، به طور محسوس، محدود کننده این آزادی ها و به طور کلی جامعه مدنی بوده است.
۷_در کشور ایران اکثریت رسانهها و مطبوعات کثیرالانتشار به زبان فارسی و با محوریت یک قوم خاص منتشر میشوند. در بسیاری از موارد این رسانهها پاسخگو و پوششدهنده نیازهای قومیتها نبوده و حتی شناخت کافی از زیست و فرهنگ آنها ندارند. بنابراین تشکیل و راهاندازی رسانههای سراسری و با کیفیت مطلوب و تولید محتوا به متناسب قومیتها از نیازهای جامعه مدرن امروز کشور است
۸_خواستار پایان برخوردهای مکرر با رویکردهای امنیتی با فضای دانشگاهی و دانشجویان هستیم. از تهدید و تعلیق و تبعید گرفته تا اخراج.
متاسفانه کانون های فرهنگی هویت طلب آذربایجان اکثر مواقع در معرض سوءظن، ناباوری و کجفهمیها از سوی مسئولین مربوطه بوده و هستند. در همین راستا تعلیق و لغو مجوز کانونهایی از جمله کانونهای آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز، علوم پزشکی اردبیل، پیام نور تبریز و نشریههای متعدد مربوطه، موید همین رویکرد مغرضانه میباشد.
گفتنی است ناظر بر تحلیلها و بررسیهای صورت گرفته در راستای انتخاب گزینه اصلح، ما جمعی از دانشجویان کانون ها و تشکل های فرهنگی آذربایجان، حمایت خود را از دکتر مسعود پزشکیان به شرط رویکرد مثبت و عملی نسبت به این مطالبات، اعلام میداریم..
کانون آذربایجان شناسی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه
کانون فرهنگی آذربایجان شناسی دانشگاه مراغه
کانون فرهنگی شهریار دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
کانون شعر و ادب دانشگاه علوم پزشکی تبریز
تشکل اسلامی_دانشجویی استاد شهریار دانشگاه علوم پزشکی ابن سینا همدان
کانون فرهنگی سهند دانشگاه علوم پزشکی تبریز