به گزارش تریبون تبریز، در بخشهایی از این گزارش میخوانید؛
در سالهای گذشته تورم و تبعات آن به یکی از بیماریهای مزمن اقتصاد ایران بدل شده است. در جریان مناظرات نامزدهای ریاستجمهوری نیز وجود معضلات اقتصادی یکی از مسائلی بود که کموبیش تمام نامزدها با آن موافق بودند. پس از پیروزی مسعود پزشکیان در چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری، برخی از افراد در زمینه انتخاب تیم اقتصادی گمانهزنی کردند و برخی دیگر افرادی را برای مثلث تیم اقتصادی دولت، یعنی وزیر اقتصاد، رئیس کل بانک مرکزی و رئیس سازمان برنامه و بودجه، پیشنهاد دادند. ازطرفی شایعاتی وجود دارد که گروههایی که در زمان انتخابات حامی مسعود پزشکیان بودند، به صورت موازی در حال تشکیل تیم اقتصادی هستند. این رویه در زمینه انتخاب سیاستگذاران در سالهای گذشته مرسوم بوده است. در واقع حامیان رئیسجمهور فارغ از مباحث کارشناسی و تمرکز بر حل بحرانها، به پستهای دولت به چشم غنیمتهای جنگی نگاه میکردند.
از سوی دیگر فرد پیروز در انتخابات سعی میکرد تا با تقسیم پستهای دولتی بین نمایندگان طیفهای فکری مختلف، جناحهای مخالف خود را راضی نگه دارد. این درحالی بود که با وجود درآمدهای نفتی، سیاستگذاران منتخب به دنبال تقسیم منافع حاصل از این نوع درآمدها بودند. اما در سالهای گذشته تحریمهای اقتصادی فروش نفت ایران را محدود کرده و درحالحاضر نهتنها منابع سرشاری وجود ندارد بلکه اقتصاد ایران با ناترازیهای مختلفی مانند ناترازی بودجه مواجه است. آگاه بودن به شرایط فعلی اقتصاد ایران میتواند این پرسش را به وجود بیاورد که آیا منطقی است که تیم جدید اقتصادی به سبک قدیم تشکیل شود؟ طبیعتا جواب چنین پرسشی نمیتواند مثبت باشد. نیاز به افراد جدید با طرز تفکر متفاوت است؛ افرادی که بتوانند برنامههای دولت را اجرایی کنند و از وضعیت کنونی جامعه برای موفقیت در اصلاحات هر بخش آگاه باشند.
مهمترین بخش دولت، تیم اقتصادی است و برای تشکیل آن باید رویکرد تازهای اتخاذ کرد. برای مثال انتخاب افراد برای تشکیل تیم اقتصادی جدید باید مبنی بر تخصص این افراد و به عبارت دیگر نگاه کارشناسی آنها باشد. پس از حل این مساله و عبور از انتخابهای جناحی، آنچه بیش از همه چیز اولویت دارد هماهنگی نگاه تیم جدید در زمینه حل مشکلات است. در حال حاضر ۳ نهاد اقتصادی در ایران از اهمیت بالایی برخوردار هستند. اگر دولت در نظر داشته باشد که با ایجاد اصلاحات اقتصادی به موفقیتهایی دست یابد، توجه به بودجه و تلاش برای حل بحران ناترازی آن یکی از مهمترین اولویتهاست. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که درحالحاضر انتخاب رئیس سازمان برنامه و بودجه از سایر نهادهای مذکور مهمتر است. در چنین شرایطی یکی از پیشنهادها این است که فردی که به عنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه تعیین میشود افراد موردنظر خود را برای ریاست وزارت اقتصاد و ریاست بانک مرکزی پیشنهاد دهد.
علاوه بر سازمان برنامه و بودجه، انتخاب رئیس کل بانک مرکزی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. در واقع کارشناسان اقتصادی معتقدند که شرایط فعلی ایران به یک رئیس کل مقتدر نیاز دارد که در برابر خواستههای گروههای ذینفع مختلف برای دریافت اعتبارات و منابع غیرضروری مقاومت کند. بررسی تجربه کشورهایی که در مسیر توسعهیافتگی گامهای موفقی برداشتند، نشان میدهد که مستقل بودن بانک مرکزی و استقامت این نهاد در برابر خواستههای غیرمنطقی دولت در زمینه سیاستگذاری اقتصادی نقش زیادی در مسیر دستیابی این کشورها به اهداف موردنظرشان داشته است.